شب چله به گزارش طبیعتعلی (سهیل) اکبرپور
برای توصیف این شب دو نام مرسوم است: یلدا و چله
یلدا یک واژه سریانی به معنای ولادت است که در بخش بعدی به آن اشاره خواهم کرد که با وجود غیر ایرانی بودن این واژه، اشاره مستقیمی به وقایع اساطیری بسیار کهن در تاریخ ایران دارد.
● اما واژه ایرانی و فارسی چله:
در فرهنگ عامه پشت سرگذاشتن چلّهها و از آن میان چلّه زمستان به عنوان سختترین هنگام سال با آداب خاصى همراه است، وجود دو چلّه در هر سال، احتمالا تحت تأثیر تقسیم سال به دو بخش گرم و سرد به وسیله هندوایرانیان و در عصر ودایى هند (حدود 1500 پیش از میلاد) بوده است. قدمت تاریخی شب یلدا به سال 502 قبل از میلاد میرسد که توسط داریوش یکم به تقویم رسمی هخامنشیان راه یافت.
این چله ها با انقلاب زمستانی و انقلاب تابستانی همراه است یعنی دو هنگامه ی سال که در ابتدای زمستان با بلندترین شب (شب اول دی ماه «چله - یلدا» = دیگان) و در ابتدای تابستان با بلندترین روز (اول تیر ماه «چله تموز» = تیرگان!) خودنمایی می کرده است.
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه آنرا «میلاد اکبر» نامیده و منظور از آنرا «تولد خورشید» دانسته است. از دیدگاه طبیعی، یلدا برابر است با انقلاب زمستانی در نیمکرهی شمالی و در سرزمینهای میان قطب و استوا، واپسین روز پاییز یعنی 275 اُمین روز سال برابر با 30 آذر در گاهشمار کنونی ایران و 21 دسامبر در گاهشمار مسیحی.
از این رو به گزارش متن پهلوی کتاب بندهش، میتوان یلدا را در کنار نوروز و تیرگان و مهرگان، چهار جشن بزرگ ایرانیان به مناسبت آغاز چهار فصل طبیعی دانست به سبب برابری روز و شب در آغاز پاییز و بهار و بلندترین شب و کوتاهترین روز در آغاز زمستان و تابستان (اعتدال بهاری و پاییزی و انقلاب زمستانی و تابستانی).
از آن جا که در دنیای دامداری و کشاورزی با شروع فصل زمستان به گونه ای کار نیز تعطیل می شد و تمام گاو و گوسفندان از چراگاهها به دهکدهها برمیگشتند و تمام محصولات برداشت شده در پایان پاییز به انبارها انتقال داده میشد. انسانها نیز در ایران کم و بیش از کوهستان و مزارع به خانهّها بازمیگشتند و در این شب برای سه ماه آینده تا زمانیکه زمین بهطور مجدد رویش خود را در نوروز و بهار آغاز کند جشن می گرفتند زیراکه انسانها در این فصل میتوانستند علاوه بر انجام امور اجتماعی خود فرصت عبادت و رسیدگی به امور معنوی خود نیز داشته باشند. به همین دلیل از میوهجات و انواع گیاهانی که از محصول برداشتشده بهدست میآمده به صورت آجیل برای شبنشینیهای طولانی دور هم استفاده می کردند و میوه های خشک و خشکبار آغازی بود برای خوراکی های زمستان و بازگشت زندگانی به خانه در این سه ماهه سرد.
برای ایرانیها که به آئین مهر دلبستگی داشتند، رنگ قرمز (نماد نور خورشید) گرامی بود. رنگ سرخ انار و هندوانه، و انتخاب سیب قرمز و سنجد در سفره شب یلدا چه بسا اشاره به همین موضوع است.
شب چله به گزارش زبان شناسی (جشنی برای خدای بزرگ)
📝 علی (سهیل) اکبرپور
بلندترین شب سال را که مردم به پیشواز روز پسین آن می روند تا روشنایی روز را از این پس بیشتر به انتظار بنشینند، آخرین روز از پاییز و سپیده دم اولین روز از زمستان با نام دی به شمار میاید. از آن جا که سردترین ماه و فصل سال با دی شروع می شده، نام خداوند را بر روی این ماه گذاشتند تا حافظ آن ها در این سرمای طاقت فرسا باشد.
نام دی در زبان اوستایی، از ریشه (دا) = دادن، به معنی آفریننده است که نامی بوده است برای آفریدگار در ایران باستان و در میان تمامی آریاییان و اقوام هند و اروپایی.
واژهٔ (دیو- دی)، در اوستا به صورت (Dathush) و در پهلوی دِو و در فارسی دیو گفته میشود که دی نیز شکل دگر یافته آن می باشد. در زبان هند باستان دِوَ یا دَئوه (Deva) به معنی فروغ و روشنائی و نام خداست. اشتقاق این واژه در میان اقوام آریائی نیز معنی خدا دارد چنان که در لاتینی دَئوس (Deus) در فرانسه دیوُ (Dieu) در ارمنی دیوتس به معنی خدایان و در یونانی زئوس (zeus) به عنوان پروردگار بزرگ آسمان و پدر خدایان به کار میرود.
واژه دیواین (Divine) در انگلیسی به معنای خدایی و الهی از همین ریشه می باشد، امروزه نیز در زبان فارسی واژه دادار که برای توصیف خداوند به کار می بریم بازمانده از دی و دیو و ریشه این واژه (دا) در ایران باستان می باشد.
با این تفاصیر در می یابیم که جشن شب چله، جشن به پیشواز رفتن ماه آفریننده و آفریدگار بوده است که در نام این ماه هنوز باقی مانده است.
روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم از هر ماه زرتشتی و باستانی ایران، نام دی را همراه خود دارد که گویا این دی ها، پس از اسلام به آدینه تغییر شکل داد به معنای جمعه و روز تعطیل.
از آن جا که در ایران باستان سرماهای شدید و یخبندان های بزرگی وجود داشته است (تا حدود 10 هزار سال پیش که در زمین شناسی از آن دوره به نام هولوسن یاد میشود)، خورشید به عنوان بزرگترین آفریدگار و نجات بخش هستی به شمار میامده و چنانکه از اول دی، هر روز خورشید خودش را روزی یک دقیقه بیشتر به مردمان می نمایاند، نام خدای باستانی (دی) با وظیفه خورشید، پیوند یافته و این جشن بزرگ به نام خورشید و به کام خدای باستانی آریاییان شکل گرفته است که بهترین گزینه برای نامگزاری این روز می باشد به عنوان جشنی برای در آمدن و تولد خورشید.
به نظر نگارنده این فلسفه ای است که به دلیل شرایط اقلیمی ایرانیان باستان میتوان برای این روز به کار برد.
(در این رابطه می توانید رجوع کنید به مقاله: جایگاه آفریدگاری خورشید در میان ایرانیان و هندیان باستان، علی اکبرپور، فصلنامه علمی پژوهشی مسکویه)
ابوریحان بیرونی نیز نام اولین روز از ماه دی را، خرم روز آورده و در بعضی منابع (خور روز) نیز ذکر شده است به معنای روز خورشید و به گفته ابوریحان آن را شب زادن ترجمه کرده اند.
حال اینکه در قرن سوم میلادی نویسندگان مسیحی حضرت عیسی را خورشید حقیقت خواندند و زادروز او را در 25 دسامبر قرار دادند تا با انقلاب زمستانی و تولد خورشید نزدیک باشد، یعنی 5 روز پس از اول دی که تولد خورشید (مهر) در ایران بوده است.

فلسفه اساطیری و دینی شب چله
📝 علی (سهیل) اکبرپور
از آن جا که در اساطیر ایرانی گهگاه ایزد مهر با خورشید یکی دانسته شده است، عده ای نیز این روز را جشن زادروز مهر می دانند چنانکه در افسانه های ایرانی فریدون علیه ضحاک شورید و پادشاهی سیاه او را پس از هزار سال از بین برد و آن روز را مهرگان خواندند که پیروزی روشنایی بر تاریکی بود و آیین مهر پرستی در این روز به وجود آمد و تاریکی هزار ساله ضحاکیان با تولد مهر و روشنایی خورشید به پایان رسید.
پژوهشگرانی همچون ذبیح بهروز، روز اول دی (21 دسامبر) را تولد ایزد مهر دانسته اند، خدای بزرگی که در کتیبه های هخامنشیان ازش یاد شده و پرستیده می شده، ایزد مهر در زمان اشکانیان جایگاه ویژه ای یافت و از سال ۱۳۶ میلادی به بعد در اروپا نیز صدها کتیبه و سنگنبشته وقف شده به این ایزد یافت شده است.
مهرپرستی (میترایسم) رومی در سدههای سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری پیدا کرد. پس از گرایش کنستانتین کبیر امپراتور روم به آیین مسیحیت، به سال ۳۱۲ میلادی که طی آن همه کیشها و آیین های غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیین های مهرپرستی نیز در مغربزمین از رواج افتاد و جشن میلاد (مسیح) کریسمس با جشن انقلاب زمستانی یا زادروز خورشید انطباق یافت. در سده سوم نویسندگان مسیحی، عیسی را خورشید حقیقت خوانده و خلقت او را همزمان با خلقت خورشید میشناسد. در سده چهارم این جشنها منسوخ و ممنوع شده و از سوی کلیسای واتیکان، کریسمس یا تولد مسیح در این زمان جاگذاری شد. جالب این است که یلدا نیز کلمه ایست سریانی به معنای تولد و به گفته ابوریحان آن را شب زادن ترجمه کرده اند.
از همین رو پیوند زیادی میان آیین مهرپرستی و مسیحیت وجود دارد که می توان به این موارد اشاره کرد:
بابا نوئل که با لباس و کلاهی شبیه به موبدان ظاهر می شود و همچنین برپا داشتن درخت سرو که در تخت جمشید به وفور دیده میشود.
کلاه ایزد مهر و کلاه اسقف های اعظم که "میترا" نام دارد که به آنها "متروپولیت " لقب می دادند.
بابانوئل، سوار بر کالسکه ما را یاد گردونه مهر میندازد که در اوستا از آن بسیار سخن رفته است.
صلیب مسیحیان و گردونه مهر که بعدها به گونه (چلیپ) خودنمایی کرد
غسل تعمید در مسیحیت و غسل در مهرپرستی چنانکه فردوسی در مورد فرانک مادر فریدون که جشن مهرگان را به وجود میاورد می گوید:
نیایش کنان شد سر و تن بشست
به پیش جهانداور آمد نخست
امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غرب چهارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است. به همین دلیل در عکس بالا به تعدادی از این اشتراکات و تاثیرات مسیحیت از میتراییسم یا مهر پرستی اشاره شده است.
گردونه مهر یا صلیب شکسته نازی!!
برای اولین بار این نشان را ارنست هرتسفلد آلمانی واکاوی کرد و بر روی آن نام گردونه خورشید را گذاشت و از آنجا که در مهریشت و خوریشت کتاب اوستا این توصیف در مورد مهر به کار برده شده است، این نقش به گردونه مهر بدل شد.
بسیاری آن را به اسم صلیب شکسته و نماد آلمان نازی و آدولف هیتلر می شناسند، چرا که حزب نازی آلمان در سال1920 میلادی این نشان را نمادی برای خود قرارداد و پس از جنگ جهانی دوم، این نماد وجهه بدنامی در غرب پیدا کردهاست.

اما این نماد دست کم 5 هزار سال پیش از تولد حضرت مسیح و تبدیل شدن صلیب به نمادی از مذهب مسیحیت در ایران باستان با عنوان گردونه خورشید و نشانی از آب، خاک، باد، آتش یا خورشید و خوش اقبالی رواج داشت و تا کنون گردونه خورشید بر روی سنگ نگاره های بسیاری در گوشه و کنار ایران نیز دیده شده است، مانند سنگ نگاره هایی در کردستان، بیرجند و تیمره در استان مرکزی همچنین بر روی انواع و اقسام جواهرات و سفال و مهرها. بعدها گردونه مهر به شکل صلیب امروزی ادامه حیات داد که چلیپ خوانده می شد و از آن جا که در زبان عربی چ و پ وچود ندارد به صورت صلیب تلفظ شد.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید آرامگاه شاهان هخامنشی از جمله داریوش کبیر در داخل صلیب بزرگی نقش شده است که حاکی از تقدس و نمادی برای خورشید و ایزد مهر محسوب می شود.
شب چله، شب زادروز خورشید و مهر نیاکان ایرانی و تولد مسیح نور بخش بر شما خجسته باد
علی (سهیل) اکبرپور - 96/9/28
#منابع
بندهش، فرنبغ دادگی، گزارنده مهرداد بهار، تهران، توس،1390.
دانشنامه جهان اسلام، مدخل چله، نویسنده فرید قاسملو
برهان قاطع، محمدحسین خلف تبریزی، به اهتمام دکتر معین، تهران، امیرکبیر، ج2، 1362.
اوستا، جلیل دوستخواه، تهران، مروارید، ج2، 1391.
فرهنگ ایران باستان، ابراهیم پورداوود، تهران، دانشگاه تهران، 2536.
وندیداد، ترجمه محمد داعی الاسلام، تهران، کتابخانه دانش، 1391.
آثار الباقیه، ابوریحان بیرونی، ترجمه اکبر داناسرشت، تهران، امیرکبیر، 1396.
تقویم و تاریخ در ایران، ذبیح بهروز، تهران،ایران کوده، شماره 10،