منبع شناسی تاریخ ماد و هخامنشی

منبع شناسی تاریخ ماد و هخامنشی

علی اکبرپور

منابع تاریخی درباره تاریخ ماد و هخامنشی بر چندین دسته‌اند. که به غیر از منابع کلاسیک که در پستی جداگانه خواهیم آورد، مابقی را در ادامه به اختصار ذکر خواهیم کرد.

با پیروزی در خاورنزدیک باستان، ایرانیان با فرهنگی آشنا شدند که داستان‌های شفاهی را به شکل نوشته درآورند. این چندین بهبودی را منجر شد. اول، ایرانیان شروع به ثبت رکوردهای رخدادهای تاریخی کردند که بهترین نمونهٔ آن، استوانه کوروش، سنگ نوشتهٔ داریوش در بیستون و نسخه‌های آرامی آن که به استان‌های شاهنشاهی فرستاده شد. این کار برای این بود که خوانندگان متقاعد شوند، پارس‌ها برگزیدگان الهی هستند که وظیفه شان، آوردن برابری، فرمان و آسایش برای مردم جهان است.

تاریخ یهودی

سه دسته متن وجود دارد که در آنها اشاره مستقیمی به شاهان هخامنشی شده است:

  1. قسمت‌هایی در کتاب اشعیاء دوم (باب‌های ۴۰ تا ۵۵) که در آنها دقیقاً از کوروش نام برده شده است.
  2. مطالب کتاب حَجی و زکریا ۱-۸ که در آنها از داریوش نام برده شده و در کنار اشاراتی احتمالی به چارچوبی تاریخ شده است.
  3. روایات کتاب‌های عزرا و نحیما که اشاره‌هایی در چارچوب‌های پرشمار و متفاوت به کوروش و داریوش و اردشیر دارند که هویت شاه آخری کاملاً روشن نیست (چون در دودمان هخامنشی سه پادشاه با نام اردشیر فرمانروایی کرده‌اند)، با این حال این نکته برای هدفی که ما در نظر داریم تاثیری ندارد.

کتاب حبقوق و ناحوم

کتاب حبقوق، کتاب ناحوم، حبقوق و ناحوم

کتاب پیامبران ناحوم و حبقوق، کسانی که تقریباً در قرن ۷ پیش از میلاد زیستند، سقوط قریب القوع آشوری‌ها را توصیف کردند. ناحوم بلای ناگهانی منتظره نینوا، که ماد و بابل را در ۶۱۲ پ م را فتح کرد، و حبقوق درباره فتح آشور در ۶۱۴ پ م توسط مادها اطلاع می‌دهد. احتمالاً، هر دو این پیامبر متعلق به زمان آشوری‌ها می‌شدند که تا آن زمان پایدار بود ولی سرنوشتش قطعی شده بود.

تصویری نقاشی شده از عزرا

 

 

کتاب ارمیا و اشعیا

کتاب ارمیا، کتاب اشعیا، ارمیا و اشعیا

کتاب اشعیا، یکی از کتاب‌های عبری عهد عتیق است. این کتاب بنابر نظر گسترده کارشناس‌ها به دو بخش تقسیم شده است: ۱- فصل‌های ۱-۳۹، زمان پیامبر اشعیا پسر آموز در طی حکمرانی اوزیه، جُثَم، اَهَز شاهان جودیه در اواخر قرن ۸ ام و اوایل قرن ۷ ام پیش از میلاد زندگی می‌کرد. ۲- فصل‌های ۴۰-۶۶ که به پیامبر دیگری متعلق است که اسمش ثبت نشده است. این شخص در زمانی که شاه نبوکدنضر بابلی مردم یهودیه را در سال‌های ۵۸۷-۵۸۲ پ. م به بابل تبعید کرد. برخی از پژوهشگران کتاب را به قسمت‌های بیشتری تقسیم کردند که قسمت سوم را به فصل‌های آخر کتاب و پیامبر سومی اختصاص دادند، که به نظر قانع کننده نیست. نویسنده قسمت دوم کتاب اشعیا را پژوهشگران، نویسنده اشعیا ثانی (Deutero-Isaiah) نامیده‌اند. او در بین جمعیت یهودی که در یهودیه حتی پس از تبعید باقی مانده بودند، فعال بود. قسمت دوم کتاب اشعیا به تاریخ ایران مربوط است، چرا که او علاقه به پدیدار شدن امپراتوری پارسی و کوروش دوم، شاهی که با اصطلاح‌های نیک اشاره شده است، اذعان می‌کند.

فصل‌های ۴۰ تا ۵۵ کتاب اشعیا (اشعیای تثنیه) حوادث سال‌های حدود ۵۳۹-۵۴۷ پ م را توصیف می‌کند. زمانی که نزول حکومت نئوبابلی و میانرودان توسط ارتش پارسی آغاز شده بود یا آماده شده بودند تا با او بجنگند. این فصل‌ها، امیدواری برای نابودی قدرت بابل توسط کوروش و اجازه بازگشت یهودیان دستگیر شده به سرزمینشان و بازسازی معبد اورشلیم را بیان می‌کند. بخش‌های اصلی فصل ۵۶ تا ۶۶ از کتاب اشعیا (Trito-Isaiah) متعلق به دوره حکمرانی پارسیان و مربوط به جمع آوری معبد تا قبل از اصلاحات دوران عزرا و نحیما است.

تقسیمات فرعی دقیق متن کتاب اشعیای نبی باب ۴۴ و ۴۵ کماکان مورد اختلاف نظر است اما قسمت‌هایی از باب ۴۴ تا باب ۴۵ آیه ۵ حتی اگر از عناصر جداگانه‌ای ساخته شده باشند اکنون کاملاً به یکدیگر ارتباط دارند. در این قسمت صریحاً از کوروش نام برده شده است و او ابزار برگزیده یهوه برای تحقق هدف خداوند دانسته در آزاد کردن یعقوب/اسرائیل، و این ماموریت حتی پیش از زاده شدن کوروش برایش تعیین شده است. آیات آغازین در چهارچوب قدرت مطلق خداوند (یهوه) است که به خشک کردن دریاها و رودها برای نجات یهودیان در آغاز اشاره می‌کند تا به بازسازی اورشلیم و شهرهای یهودا پایان گیرد. این نکته (اشعیا باب ۵۱ آیه ۱۰ «آیا تو آن نیستی که که دریای و آب‌های لجه عظیم را خشک کردی») ظاهراً همانند خروج تازه‌ای است و باب ۴۴ آیه ۲۸ اشاره مستقیم به فرمانروای برگزیده که اراده خداوند را تحقق خواهد بخشید[و درباره کوروش می‌گوید که او شبان من است و تمامی مسرت مرا به اتمام خواهد رسانید] و سپس به بازسازی اورشلیم و معبد اشاره می‌کند: «و درباره اورشلیم می‌گوید بنا خواهد شد و درباره هیکل که بنیاد تو نهاده خواهد گشت.» آیه یکم باب ۴۵ لحن روشنتری دارد: کوروش تدهین شده و مسیح خداوند است که خدا دست راست او را می‌گیرد و او را پیاپی بر دشمنان و امت‌ها پیروز می گرداند و «به خاطر بنده خود یعقوب و برگزیده خویش اسرائیل» کوروش را به نام می‌خواند: «هنگامی که مرا نشناختی تو را به اسمت خواندم و ملقب ساختم» و می‌افزاید «من کمر تو را بستم هنگامی که مرا نشناختی»: یهوه خداوند یکتاست و هنگامی که کوروش او را نمی‌شناسد، به شاهنشاهی اش می رساند تا همه جهان از مشرق و مغرب آن بدانند که سوای من احدی نیست و غیر از من خدایی نیست.»

پیامبران یهودی، هم‌میهنان اسیر خود را دلداری می‌داده‌اند که: «بنا بر پیشگویی ما، بابل به‌زودی سقوط خواهد کرد و آنها به زادگاه خود بازخواهند گشت.» در آغاز قرن شش پیش از میلاد ارمیای نبیپیشگویی کرد که تعداد فراوانی از مادها و مردمان اورارو (آرارات)، مانوی‌ها و بالأخره ستیانی‌ها (آشکنازها) انتقام یهوه را خواهند گرفت و بابل را ویران خواهند کرد. ارمیا با خوشحالی چنین اظهار داشت(۱۱: LI)«سلاح خود را تیز کنید، سپرها را برگیرید. خداوند روح پادشاهان ماد را به تلاطم درآورده‌است. زیرا ارادهٔ وی بر این قرار گرفته‌است که بابل را ویران کند... یک دونده می‌دود تا به دیگری برسد یک قاصد می‌رود تا به قاصد دیگر برسد برای گفتن این نکته به شاه بابل که شهر تو از هر گوشه‌ای به تصرف درآمده‌است.» اندکی پس از آن اشعیای نبی چنین پیشگویی کرد (۱۷-۲۲ XIII): «مادها که هیچ چشم‌داشتی به طلا و نقره ندارند» علیه بابل به حرکت در خواهند آمد. این پیامبر اظهار امیدواری کرد که بابل مطلقاً ویران شود. به‌صورتی که حتی شبانان نیز نتوانند گوسفندان خود را در ویرانه‌های آن بچرانند. هنگامی که پارسیان خود را برای نبرد آماده کردند، اشعیا چنین اظهار داشت(۶ XXII): «ایلامی‌ها ترکش برگفتند... و کوروش غلاف از سپر خود برداشت»

ولی دشمنان شاهان بابل بیش از ۶۰ سال صبر کردند. فقط هنگامی که مادها و بعد هم لیدی بوسیلهٔ پارسیان شکست خوردند، آن موقعی بود که انبیای یهود بار دیگر خوش‌بینی خود را بدست آوردند. این نکته در کتاب اشعیای نبی منعکس شده‌است، در فصل ۴۰ تا ۴۸ (و ظاهراً در فصول ۴۹ و ۵۵ هم) که نوشتن آن مربوط می‌شود به دوران سقوط لیدی و سقوط بابل به دست پارسیان. پاره‌ای از بخش‌های این فصل با اسناد خطوط میخی در دسترس، هم از نظر روح و هم از نظر محتوا چنان با یکدیگر شباهت دارند (مخصوصاً با استوانه کوروش) که امکان دارد نویسندهٔ کتاب اشعیا قبلاً از کتیبه بابلی با خبر بوده‌است. به ویژه اشعیای نبی (XLV ۱)که مکرراً نام کوروش را می‌برند و او را مسیح و برگزیدهٔ یهوه می‌دانند. وی دربارهٔ کوروش می‌گوید: «وی شبان من است و تمام هدف‌های مرا به انجام خواهد رساند.» و دربارهٔ اورشلیم چنین می‌گوید: «اورشلیم دوباره مسکون خواهد شد.» و دربارهٔ معبد چنین می‌گوید: «بنیان تو استوار خواهد شد.»(X-LIV ۲۸) خداوند به برگزیده‌اش کوروش چنین می‌گوید: «دست راست تو را گرفتم تا ملل مختلف در برابر تو سر تعظیم فرود آورند و جامه‌ها را از تن شاهان برکنند دروازه‌ها را در برابر تو خواهم گشود، من پیشاپیش تو خواهم رفت و کوه‌ها را هموار خواهم کرد. درهای برنزی را شکسته، قطعه قطعه خواهم کرد و میله‌های آهن را خواهم برید.»(XLV ۱-۲).

کتاب حزقیال

 کتاب حزقیال و حزقیال

کتاب حزقیال، کسی که در اوایل قرن ۶ پ م زندگی می‌کرد، شامل اطلاعات مهمی درباره تاریخ سیاسی خاورنزدیک در زمان خود است.

کتاب حجی و زکریا

کتاب حجی، کتاب زکریا، حجی و زکریا
 
 
تصویری از زروبابل در کتاب Promptuarii Iconum Insigniorum اثر گولیام روویل
 

برخی قسمت‌های کتاب حجی دقیقاً تاریخ‌گذاری شده، مخصوصاً با سال دوم سلطنت داریوش بزرگ (بین اوت و دسامبر ۵۲۰ پ م)، هنگامی که پیامبر حجی به حکمران یهودا، زروبابل رسید، روحانی والامقام، و ساکنین اورشلیم با درخواست، اصرار کرد که معبد را تعمیر کند. این کار در کتاب زکریا (معاصر حجی) به اتمام رسید، کسی که ارتباط‌های منطق بین سال دوم تا چهارم سلطنت داریوش بزرگ یعنی ۵۲۰ تا ۵۱۸ پ م برقرار کرد.

در کتاب حَجی و زکریا (۱ تا ۸)، سلسله تاریخ‌های خاص لحظات نوبت و پیشگویی و عمل همگی مربوط به سال‌های اولیه پادشاهی داریوش هستند. در حَجی همه تاریخ‌ها به سال دوم سلطنت او تعلق دارند؛ در زکریا به ساله‌های دوم و چهارم سلطنت داریوش مربوط می‌شوند. در عزرا (باب چهارم) نیز به سال دوم پادشاهی وی اشاره می‌شود.

کتاب نحمیا و عزرا

 
نقاشی از تصویر عزرا در کتاب Promptuarii Iconum Insigniorum
 

نحمیا و عزرا، دو شخصیت دینی یهودی، از کسانی بودند که پس از بازگشت به شهر اورشلیم (با اجازهٔ کوروش بزرگ و به منظور بازسازی معبد) به مرمت معبد پرداختند. نحمیا یکی از مقامات دربار اردشیر هخامنشی (درازدست ۴۶۵-۴۲۴ پ م) در شوش بود و از سوی شاه به سمت حاکم یهودیه منصوب گردید. عزرا (در قرآن عزیر نامیده شده است.) نیز احتمالاً یکی از مشاوران اردشیر اول هخامنشی بود که در ۴۴۵ پ م از او ماموریت یافت به یهودیه سفر کند و به آن شهر سر و سامان دهد.

کتاب عزرا، روحانی تحریرنویس در سال سوم سلطنت اردشیر (احتمالاً اردشیر اول، یعنی ۴۵۸ پ م) حاکم یهودیه شامل ۲ بخش از گزارش‌های آرامی و عبری از فرمان کوروش در سال ۵۳۸، که اجازه داد تا معبد اورشلیم تعمیر گردد. بنابر عقیده مایر توافق شده که بخش آرامی بود عزرا (بخش ۶، آیه ۳-۵)، که زبان امپراتوری هخامنشی بود، اطلاعات موثق مهمتری نسبت به فرمان کوروش به زبان عبری است. بیکرمن، نشان داد که این گزارش اصلی است. تفاوت بین متن آرامی و عبری بدین خاطر است که اولی یادداشت خزانه‌دار سلطنتی است و دومی اعلامیه‌ای است که برای آگاهی یهودیان منتشر شد.

کتاب نحمیا، حاکم یهودیه در ۲۰ مین تا ۳۲ مین سال سلطنت اردشیر (احتمالاً اردشیر اول، یعنی ۴۳۲-۴۴۴ پ م) حاوی مندرجاتی شبیه به کتاب عزراست و در ارتباط با تاریخ یهود مخصوصاً در بازگشت به معبد اورشلیم است. کتاب نحمیا در واقع بخشی از کتاب عزرا بود که در عصر مسیحیت از آن تفکیک شد و در روایت لاتینی آن، به عزرای دوم موسوم شد. نویسندهٔ این کتاب کاهنی ناشناس است که معمولاً «وقایع‌نگار» نامیده شده و خاطرات نحمیا را در سدهٔ چهارم پیش از میلاد تألیف کرده است. اصل این متن، گزارشی بوده که نحمیا برای اردشیر اول هخامنشی به زبان آرامی، یعنی زبان رسمی و اداری امپراتوری هخامنشی، تهیه و تدوین نموده است. کتاب‌های عزرا و نحمیا در قدیم یک کتاب بوده و پس از ترجمه به لاتین به دو بخش عزرا و نحمیا تقسیم شد. بعدها کتاب‌های عزرای سوم و چهارم نیز نوشته شد، اما مورد پذیرش تورات مسیحی و عبری قرار نگرفت. عزرای سوم که متنی تاریخی است بر اساس کتاب عزرای اول و دوم نگاشته شد و عزرای چهارم نیز که جنبه تاریخی دارد، در هفت بخش به ویرانی معبد اورشلیم توسط نیتوس، امپراتور روم، پرداخته است.

در کتاب عزرا آمده است: «خداوند روح کوروش پادشاه پارس را برانگیخت تا در تمامی مملکت‌های خود فرمانی نافذ کرد و مرقوم داشت... یهوه خدای آسمان‌ها جمیع ممکلت‌های زمین را به من داده و مرا امر فرموده است که خانه‌ای برای وی در اورشلیم که در یهودا است، بنا کنم». این گفته شبیه گفته‌های تبلیغاتی استوانه کوروش است. یگانه تفاوت مهم آن است که کوروش در استوانه خود، می داند که مردوک او را برگزیده است، ولی در کتاب مقدس گفته می‌شود که کوروش از هنگامی که یهوه را نمی شناخته از سوی او برگزیده شده است. پیداست که از نظر علم الهیات، متن اشعیای ثانی که بر یکتایی و قدرت مطلقه خداوند تاکید می‌ورزد، بالاتر است. استفاده از اصطلاحات سلطنتی مانوس یهودی (شبان، مسیح و مسح شده، گرفتن دست راست و خواندن به نام) نمایانگر اختصاص القاب شاهانه یهودی به فرمانروایی بیگانه است. در قالب گسترده تر داعیه هخامنشیان در مورد جانشینی در مورد جانشینی دودمان داوود، شاید ناچار باشیم بپذیریم که نوعی پذیرش از سوی یهودیان درباره خاندان سلطنتی هخامنشی مشاهده می‌شود، اما پذیرشی در مدار قدرت مطلقه یهوه، نه تنها بر یهودا بلکه بر کل عالم.

تفسیر روایات گوناگون در عزرا باب‌های یکم تا ششم همچنان مشکل ساز است. اما با هدفی که فعلاً داریم، اشاره به اطلاعاتی که می‌دهند کافی است. کتاب عزرا باب یکم، (که تقریباً با آیه‌های ۲۲ و ۲۳ باب ۳۶ کتاب دوم تواریخ یکسان است) مربوط به سال یکم پادشاهی کوروش می‌شود و فرمان او را در مورد بازسازی معبد اورشلیم را نمایان می‌کند. بازسازی معبد مورد درخواست و بهره‌برداری کسانی است که اراده کرده یا از سوی خداوند الهام گرفته‌اند که به اورشلیم برگردند. و به علاوه همسایگان نیز به ایشان کمک می‌کنند. افزون بر این کوروش فرمان می‌دهد ظروف خانه خداوند را که نبودکنضر از اورشلیم به بابل آورده بود، توسط مهرداد، خزانه دار او، به شیشبصر، رئیس یهودیان تحویل داده شود. و این ظروف طلا و نقره همگی به اورشلیم بازگردانده می‌شوند. روایت به خودی خود کامل است و در پایان این باب نیز فهرستی از این ظروف به همراه با اسیرانی که از بابل همران شیشبصر به اورشلیم برمی گردند، ارائه می‌شود. در اینجا جز این سخن دیگری درباره شیشبصر وجود ندارد.

کوروش در تاریخ ۵۳۸ پیش از میلاد به یهودیان اجازه داد که از اسارت بابلی‌ها بیرون آیند و به زادگاه خود بازگردند و معبد اورشلیم را بازسازی کنند. به‌علاوه کوروش «شش بازار» را که رهبر یهودیان در اسارت بود و از تبار داوود، به عنوان فرماندار منطقهٔ یهودیه منصوب نمود.

این فرمان کوروش در کتاب عزرا به دو زبان آمده‌است، یکی از آنها زبان عبری و دیگری زبان آرامی است. محتوای این دو یکی نیست. کارشناسان و دانشمندان مدت‌ها در این زمینه پژوهش کردند که ببینند کدام یک از این دو متن موثق است. بسیاری از این کارشناسان بر این باور شدند که متن آرامی را ترجیح دهند در حالی که پاره‌ای از دانشمندان بر این باورند که هر دو متن تحریف شده‌اند.بیکرمن نظر دیگری داده‌است که کم و بیش متقاعد کننده‌است. وی می‌گوید ما با دو سند روبرو هستیم که هر یک از دیگری مستقل است و هر دو سند اصیل هستند. بدین معنی که متن آرامی فرمان رسمی دربار شاهی بوده‌است، در حالی که متن عبری طوری تنظیم شده‌است که مسئله رسمیت اورشلیم را نشان می‌دهد تا با سنت محلی توافق داشته باشد.

متن عبری (عزرا I:۱-۸) دربارهٔ فرمان به شرح زیر است: «کوروش بیانیه‌ای در سراسر قلمرو خود صادر کرد و در عین حال آن را به نوشتار در آورد. بدین ترتیب شاه ایران چنین می‌گوید: یهوه خدای آسمان تمام پادشاهی زمین را به من داده‌است، و به من مأموریت داده که برای وی خانه‌ای در اورشلیم بسازم... هرکس بین شما که میل دارد می‌تواند به اورشلیم برود... و کوروش ظرف‌ها را نزد میترِدات خزانه‌دار بود آورد و آنها را به «شش بازار» داد»

متن آرامی (عزرا VI:۱-۵) چنین می‌خواند: «داریوش شاه فرمانی صادر کرد و در بابل در میان بایگانی‌های خزانه‌داری به جستجو پرداختند و در اکباتان پایتخت که در استان ماد است طوماری به یافته شد که بر رویش چنین نوشته شده بود: در نخستین سال سلطنت کوروش شاه، کوروش فرمانی صادر کرد به شرح زیر: در مورد خانهٔ خدا در اورشلیم، این خانه باید بازسازی شود، جایی که قربانیان تقدیم می‌شوند... هزینهٔ این کار از خزانهٔ شاهانه داده می‌شود و نیز باید ظرف‌های طلا و نقرهٔ خانهٔ خدا که نبوکدنصر آنها را از معبد اورشلیم برگرفت و به بابل آورد دوباره به معبد که در اورشلیم است بازگردانده شوند.»

کتاب دانیال


 
آرامگاه دانیال در شوش
 

کتاب دانیال، رمان تاریخی درباره حوادث نیمه دوم قرن ۶ پ م (بیشتر درمورد سقوط پادشاه نئوبابلی در ۵۳۹ پ م) است، ولی خیلی بعدتر، در ۱۶۳-۱۶۷ پ م در طی شکنجه طاقت فرسا مردم محلی یهودیه توسط آنتیوخوس چهارم نوشته شد. از کتاب دانیال ما می‌بینیم که روایت‌های متاخر یهودی درباره هخامنشی استنادناپذیر است. به عنوان مثال، گفته شده که سلسله هخامنشی ۵۲ سال طول کشید در حالی که در حقیقت، ۲۲۸ سال طول کشید. جانشینی پادشاه گیج کننده تر است، بنابر روایات، داریوش مادی، پسر خشایارشا، در سن ۶۲ سالگی به پادشاهی دست یافت که جانشین او کوروش بود.

کتاب دانیل در شکل امروزی به دو بخش تقسیم شده است. بخش نخست شامل شش فصل است و به زندگی دانیال نبی در بابل و هنگامی که قوم بنی اسرائیل در اسارت به سر می‌بردند، اختصاص دارد. در باب پنجم از بخش اول کتاب، دانیال ضمن تعبیر خواب پادشاه بابل، بلتشصر، نبودکدنصر، ماجرای فتح آن کشور به وسیله هخامنشیان و انقراض دولت بابل را برای وی پیش بینی کرده است.

بخش دوم این کتاب شامل پیش بینی سرنوشت قوم یهود در دوران سلوکیان است. افزون بر این، پیش بینی‌های اشمل دوران فرمانروایی مادها و پارسها تا سده ششم و پنجم م می‌شود و بدین ترتیب، اگرچه اطلاعات تاریخی ارائه شده در آن نادرستند، اما حائز اهمیت هستند. به نظر می‌رسد مولف کتاب، برخی روایات مندرج در بخش اول کتاب را از ادیان و سنت‌های شفاهی عصرهای کهن اقتباس کرده است. اما اطلاعات مربوط به دهه‌های پایانی سده سوم پ م از ارزش تاریخی بیشتری برخوردار است.

در کتاب دانیال از عهد عتیق، داریوش مادی به عنوان حاکم بعد از کشته شدن بلشزر - حاکم کلدانی - معرفی شده است. داریوش مادی باید مظهر داریوش اول و کوروش «پادشاه پارس»، باید کوروش کبیر باشد. بر اساس روایت، داریوش بعنوان پسر اخشورش (خشایارشا)، نواده مادی معرفی شده که در زمانی جانشینی ۶۲ سال عمر داشته است. این اشاره‌ها، که با کتاب‌های تاریخی مطابقت نمی‌کند، مشکل‌هایی برای تاریخ شناسان برای تجزیه و تحلیل داده‌های کتاب به وجود آورده است. این نوشته، معتلق به دوران هلنیستی بعد از سقوط هخامنشیان است. کتاب دانیال را باید به جای کتاب تاریخی، کتاب اخلاقی و دینی در نظر گرفت.

کتاب استر

 
طومار استر، پنجمین بخش مکتوبات تنخ
 

کتاب استر یک رمان تاریخی است که سرنوشت یهودیان تبعیدی را در قرن پنجم پ م تحت حاکمیت اخشورش (یعنی خشایارشا) روایت می‌کند. موضوع رمان در دربابر هخامنشی در شهر شوش رخ می‌دهد. نویسنده آشنایی خوبی نقشه برداری شهر و نقل نام‌های پارسی (مموکن،...)، عیلامی (هامان)، و بابلی (مردخای) دارد. وشتی، زن خشایارشا، از دستور شوهر برای ظاهر شدن در برابر مهمانان سرپیچی می‌کند و درنیجه، از مقام ملکه‌ای خویش خلع می‌شود و استر یهود، دختر برادر مردخای، جایش را می‌گیرد. مردخای بر طبق رمان، در بابل توسط نبودکدنضر (کسی که بیش از ۱۰۰ سال پیش از خشایارشا زیست) به اسارت گرفته می‌شود. گرچه به نظر می‌رسد این رمان در قرن دوم پ م رخ داده و کمی جزئیات تاریخی دارد، در قسمت مختلفی روایت‌های مورد اطمینان ارائه می‌کند: جزئیات نحوه زندگی دربار سلطنتی و کارایی روحانیون و توصیف سنت‌های پارسی که در کتاب استر آمده است، توسط منابع مستقل تائید شده است.

روایت کتاب استر را برخی (ازجمله راوی خود داستان) به دوران خشایارشا و برخی دیگر (ازجمله متن یونانی کتاب) به زمان اردشیر هخامنشی نسبت می‌دهند. آنچه مسلم است، این روایت به سال‌های ۱۶۰ تا ۱۵۰ پ م منسوب است. در این ماجرا اردشیر دوم همسر خود را طلاق داده، در جستجوی کسی بود که شایستگی آن را داشته باشد که ملکه امپراتور شود. در این میان دختری به نام استر که تحت سرپرستی خویشاوند خود، مردخای، زندگی می‌کرد، داوطلب این کار شد. وی که ازجمله یهودیانی بود که به اسارت به بابل آورده شده بودند، در دربار شاه آنچنان مورد مهر و احترام قرار گرفت که موفق شد خیل عظیم یهودیانی را که بنابر توطئه‌ای از سوی وزیر شاه در معرض هلاکت بودند، از مرگ نجات دهد.

منتقدان تاریخ روایت استر را روایتی تاریخی نمی شمارند. نخست اینکه هیچ سندی تاریخی در دست نیست که نشان دهد شاهان هخامنشی ملکه‌ای به نام استر داشته‌اند. دیگر آنکه هیچ یک از شاهان هخامنشی فرمان به قتل‌عام یهودیان نداده‌اند که با میانجیگری ملکه از فرمان خود منصرف شده باشند. بااین همه پاره‌ای اشارات تاریخی و توصیف‌هایی که از اوضاع دربار شاهان هخامنشی شده و برخی دیگر از اطلاعات مندرج در این کتاب می‌تواند برای مورخ مورد استفاده قرار گیرد.

کتاب استر، صرف نظر از اینکه مبنایش بر مطالب قدیمی تر است، گزارشی خیالی از دوره پادشاهی خشایارشا است. شاید، چنانکه اکنون عقیده دارند، متعلق به دوره یونانی (هلنیستی و حکومت سلوکیان) بوده و تصویری که از یک شاه هخامنشی ارائه می‌دهد، لزوماً به معنای ارائه اطلاعات تاریخی معتبر یا حتی نظری قابل اعتنا نیست. اینکه در داستان او، شاه ایران با تاکید بر اعمال خودکامانه و مستبدانه توصیف می‌شود (که تا اندازه‌ای نگرشی خصمانه است) با لطفی که نسبت به استر و مردخای و جماعت یهودی نشان می‌دهد، تعدیل می‌شود. اما استفاده داستان از مضامین مانوس (مثلاً بالا رفتن فراوان و ناگهانی مقام بیگانه در دربار سلطنتی مثل یوسف، نحیما، دانیال) خود نماینگر ارزش تاریخی ناچیز داستان است. در واقع این داستان، هیچ چیز ارزشمند و مهمی درباره دربار ایران و شاهان آن به ما نمی‌گوید: تصویر قراردادی و پیش پا افتاده‌تر از آن است که بتوان نتایجی از آن گرفت.

کتاب جودیت

این کتاب که حاوی روایت‌های دینی-تاریخی است، به دو بخش تقسیم شده است:

  1. بخش اول این روایت بدین قرار است که نبودکنضر، پادشاه آشور، با لشکری گران به جنگ دشمن خود ارفخ سد می‌رود و پس از پیروزی بر او سردار خود هولوفرن را مامور می‌کند تا کسانی که در این جنگ او را یاری نکرده‌اند، نابود سازد. بنابراین، هولوفرن با ارتشی عظیم به سرزمین‌های ماورای فرات از جمله یهودیه حمله می‌کند. روحانی بزرگ یهودیان اروشلیم، به همه ساکنان، به ویژه بتولی پیام می‌فرستد تا در برابر سپاه مهاجم دشمن پایداری کنند و راه را بر او ببندند. هولوفرن که از مقاومت ساکنین شهر بتولی در شگفت مانده، از سر کنجکاوی علاقه مند می‌شود از انگیزه و اسرار این مقاومت مطلع گردد و بدین منظور با چند تن از افراد متحد خود در منطقه به رایزنی می‌پردازد. آنها اظهار می‌دارند که مردم چون به اطاعت پرودگار و حمایت او دلگرم اند، از قدرت فوق العاده‌ای برخوردار می‌شوند. سرانجام هولوفرن دست به محاصره شهر می‌زند و پس از ۳۴ روز در حالی که راه ورود آب به شهر را بسته است، محاصره شدگان بتولی در معرض هلاکت قرار می‌گیرند و بدین جهت ناچار تصمیم به تسلیم در برابر دشمن می‌گیرند. در این ایحال از ازیاس حاکم شهر به مردم پیشنهاد می‌کند تا پنج روز دیگر تحمل کنند و چنانچه در پایان این مهلت، عنایت خداوند شامل حال آنها نشد هر گونه بخواهند عمل کنند.
  2. در بخش دوم، این روایت به معرفی جودیت می‌پردازد. جودیت بیوه زنی زیبا، محترم و ثروتمند است که نمونه‌ای از پارسایی و تقواست و در شهر بتولی مورد اکرام و اعزاز بسیار است. این زن ناگهان به مردم شهر اعلام می‌کند که نباید از عنایت الهی مایوس شوند و به همه اطمینان می‌دهد که پیش از اتمام مهلت پنج روزه، پروردگار به یاری آنان خواهد شتافت. آنگاه خود، پس از چندی دعا و نیایش به درگاه خداوند، به اردوگاه دشمن می‌رود و پس از چند روز موفق می‌شود که هولوفرن را در خواب به قتل برساند. سپس سر بریده او را با خود به داخل شهر می‌آورد و این امر مایه شادی و تجدید نیروی اهالی می‌شود. سربازان هولوفرن وقتی سردار خود را مرده می‌یابند، وحشت زده می‌گریزند.

افسانه جودیت یکی از بن مایه‌های ادبیات و هنر در دوره‌های گوناگون تاریخ هنر شده و آثار بزرگ نقاشی نیز بر اساس این داستان به وجود آمده است. بنابر نظر تاریخ شناسان، نویسنده ناشناس افسانه جودیت، در دوران سلوکیان می زیسته است و برخی حوادث تاریخی را با افزودن شاخ و برگ‌هایی به آن به عنوان یک روایت دینی-تاریخی نقل کرده است. برخی مفسرین، منظور نویسنده را از پادشاه آشور، اردشیر سوم (اخش) و ماجرای لشکر کشی او به مصر می دانند. در این لشکرکشی فرمانده سپاهیان اردشیر به نام هولوفرن به هنگام عبور از فلسطین، به شکنجه و آزار یهودیان پرداخت. روایت جودیت دارای ضعف‌های تاریخی بسیار است. در این افسانه برخی وقایع تاریخی با تخیلات نویسنده در آمیخته و آنچه حاصل شده است، نمی‌تواند بدون نقد و جدایی سره از ناسره مورد استفاده قرار گیرد. افزون بر این، برخی اشتباهات جغرافیایی و ناهمزمانی‌های تاریخی به مشکلات کتاب افزوده است. از جمله نبوکدنضر پادشاه آشور معرفی شده در حالی که وی پادشاه بابل و دشمن بابل بوده است.

یوسف فلاوی

یوسف فلاوی از مورخین عبری زبان یهودی بود که در سده چهارم میلای می‌زیست. وی در ۳۰۷ م به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات در زبان عبری و یونانی به روم رفت تا از روحانیون یهودی دفاع کند. فلاویوس از سوی نیتوس، امپراتور روم، حمایت شد و توانست با مساعدت وی به کتابخانه شهر بیت المقدس دست یابد و بویژه از منابع دینی یهود استفاده کند. بنابراین، وی اواخر عمر را در روم به نگارش تاریخ قوم یهود پرداخت. وی دارای تالیقی به نام دوران عتیق قوم یهود است که در آن افزون بر اطلاعات مفصل درباره قوم یهود، اشاراتی به تاریخ ماد و هخامنشی نموده و حوادث تاریخی را تا عصر بطالسه و سلوکیان تعقیب کرده و این موضوع را تا دوره رومی‌ها ادامه داده است. نوشته‌های او در باب تاریخ قوم یهود نسبتاً با محتویات تورات مطابقت دارد.

فلاویوس غلاوه بر تالیف فوق، هفت کتاب درباره جنگ‌های رومیان و یهودیان و ویرانی بیت المقدس تالیف کرده است. وی کتاب دیگری نیز در شرح احوال خود نوشته و ظاهراً تالیفی دیگر درباره قدمت قوم یهود نگاشته است. فلاویوس در تالیفات خود مورخین شرق را بر مورخین یونانی و رومی ترجیح داده و آثار وی سرشار از تعصبات دینی و ملی است. با این همه، گزارش‌های وی درباره کشتار مغان در واقعه بردیای دروغین (اسمردیس) قابل بررسی است. باید توجه داشت که منتقدین متون تاریخی آثار این مورخ را فاقد اصالت و استقلال دانسته و معتقدند که وی بخشی از نوشته‌های خود را از تورات گرفته و بخش دیگری را نیز تحت تاثیر مولقان دیگر، بویژه بروس، بوده است.

تاریخ ارمنی

مارآپاس کاتینا

مارآپاس کاتینا (به انگلیسی: mar apas catina) به وسیله موسی خورنی، معرفی شده است. کاتینا از اهالی سوریه وبد و از ادبیات یونانی و کلدانی مطلع بود. بر اساس داستانی که خورنی درباره نگارش تاریخ ارمنستان آورده است، وی نخستین کسی بود که به سفارش وال ارشک، به تدوین تاریخ ارمنستان بر اساس اسناد موجود در نینوا پرداخت. کاتینا ظاهراً معاصر نخستین شاهان اشکانی در سده دوم پ. م. بوده است.

باردسن

باردسن (به عربی: ابن دیصان) در ۱۵۴ م در ادسا واقع در میانرودان متولد شد. باردسن یکی از روحانیون مسیحی بود که گرایش‌های عرفانی داشت. وی بخشی از تاریخ ارمنستان را تدوین کرد و از آنجا که زبان‌های سریانی و یونانی را بخوبی می‌دانست، ار منابع موجود به آن زبان‌ها نیز بهره گرفت. موسی خورنی گزارش‌های وی را در تاریخ خود نقل کرده است.

آگاتانژ

 

این مورخ منشی تیرداد دوم، پادشاه ارمنستان بود. وی در اصل اهل یونانی و ساکن یکی از نواحی غربی ارمنستان بود.. تاریخ او به دو زبان ارمنی و یونانی نگاشته شده و حوادث سال‌های ۲۲۶ تا ۳۳۰ م را در بر می‌گیرد.

فوستوس بیزانسی

وی از مورخین سده پنجم میلادی و از اهالی بیزانس بود. گزارش‌های سالانه او به زبان یونانی و مربوط به سال‌های ۳۴۴ تا ۳۹۰ میلادی بوده است. این سالنامه‌ها بعداً در سده پنجم میلادی به ارمنی ترجمه شدند. تالیفات او از منابع مهم در تاریخ ارمنستان و حوداث سده چهارم میلادی ایران به شمار می‌رود.

زنون گلاگی

این مورخ متعلق به سده چهارم میلادی بود. وی در آغاز در گلاگ سوریه می‌زیست، اما از آنجا به کاپادوکیه مهاجرت کرد. آثار او به سریانی نوشته شده و ارامنه وی ار از مورخین ملی خود به شمار می‌آورند. تالیفات وی به تاریخ دارون مشهور است.

موسی خورنی

از نویسندگان و مورخین ارمنی است که احتمالاً در سده پنجم و آغاز سده ششم میلادی می‌زیست. وی تحصیلات خود را در اسکندریه، آتن، روم، و کُنستانتینوپول به پایان رسانید. خورنی برای نگارش کتاب تاریخ ارمنستان از منابع متعددی از جمله تورات، نوشته‌های یونانی و سریانی و حماسه ملی ارمنی سود برد. بخشی از گزارش‌های وی که مربوط به دوره ماد است، درهم و مغشوش است. علت این امر آن است که وی نتوانست از منابع هرودوت و گزنفون استفاده کند بلکه منبع وی در اینباره مورخ اهل سوریه به نام «مارآپاس کاتینا» بود که اثرش مجموعه ناهماهنگ با آثار دیگران بوده است. خورنی همچنین کتابی در جغرافیا نوشت که برای مطالعه تاریخ اشکانی و ساسانی مفید است. این تالیف را مارکوارت آلمانی با عنوان ایرانشهر به چاپ رسانده است.

موسی خورنی در نقل تاریخ باستانی ارمنستان (از قول مارآپاس کاتینا) گزارش‌های مورخین باستان را با افسانه‌های تورات در هم آمیخته و سعی نموده تا این اخبار را با روایات زرتشتی ساسانی منطبق سازد. به نظر می‌رسد که وی از تاریخ اورارتو آگاه نداشته و اطلاعات خود را از منابع اساطیری اخذ کرده است. پاره دیگر از اطلاعات خورنی درباره تاریخ باستان ارمنستان از یوسوی، مورخ معروف گرفته شده و او نیز اطلاعات خود را از کتزیاس به دست آورده است. خورنی در تاریخ خود فهرستی از شاهان ماد و ارمنستان نقل کرده که ظاهراً ماخوذ از روایت کتزیاس و هرودوت است. روی هم رفته، می‌توان نتیجه گرفت که گزارش‌های خورنی، بویژه در دوره اشکانی و ساسانی، حائز اهمیتی بیتشر از سایر گزارش‌های اوست.

لازار فاربی

این مورخ سده پنجم و ششم میلادی تاریخ ارمنستان را تا ۴۸۵ میلادی تدوین نمود و طی آن اشاراتی به حوادث ایران در سنوات مذکور دارد. فاربی از روحانیون و نجیب‌زادگان ارمنی بود.

 

مورخ بابلی

بروس از منجمین اهل بابل بود که در میان سال‌های ۳۵۰ تا ۳۴۰ پ. م. متولد شد و معاصر اسکندر مقدونی بود. وی در زمره کاهنان معبد مردوک به شمار می‌رفت و زمانی ریاست مکتب نجوم را در جزیره یونانی کرس به عهده داشت. تاریخ بابل را برای فرمانروایان تازه بابل یعنی یونانیان مقدونی نوشت و در این کار از بایگانی اسناد بابلی و اسناد سلطنتی سومر و اساطیر و افسانه‌های بابلی استفاده کرد. تالیف او به نام خالدایکا که شامل سه بخش اساطیر و افسانه‌های بابلی، اساطیر و تاریخ بابل تا وفات اسکندر بوده است به طور مستقیم در دسترس نیست، بلکه از طریق روایت ارمنی قرون وسطایی تاریخی «یوسوی» قیصرانی، مولف سده چهارم میلادی و نیز به وسیله ترجمه سریانی آن به وسیله مارمیخائیل روایت شده است. همچنین، یوسف فلاویوس و آفریکانوس نیز از وی نقل قول‌های نموده‌اند. هر چند اشتباهات فراوانی از طریق این نقل قول‌ها روی داده است، بخشی از کتاب وی از جهت بازشناسی تاریخ ماد و هخامنشی حائز اهمیت است. وی نقل می‌کند که پس از سقوط آشور، آستیاگ دخترش را به نبوکدنصر داد. هر چند این روایت از لحاظ تاریخی قابل اعتماد نیست، گزارش‌هایی که وی درباره نوآوری‌های اردشیر دوم راجع به پرستش میترا و آناهیتا می‌دهد حائز اهمیت است.

رویدادنامه‌های بابل

رویدادنامه نبونعید
 
 
رویدادنامه نبونئید
 

در چند مورد، رویدادنامه‌های بابل اطلاعات سودمندی دربارهٔ تاریخ سیاسی در ایران به دست می‌دهند. این رویدادنامه‌ها، که در ارتباط نزدیک با یکدیگر هستند، از فرمانروایی نبو-ناصیر (۷۴۷-۷۳۴ پیش از میلاد) آغاز می‌شوند و تا دوره حکومت سلوکوس دوم (۲۴۵-۲۲۶ پیش از میلاد) ادامه می‌یابند. رویدادنامه‌ها موسوم به نبوپولاسار (که با نام رویدادنامه گاد نیز شناخته می‌شود) دورهٔ میان سال‌های دهم تا هفدهم فرمانروایی نبوپولاسار (۶۱۶-۶۰۹ پیش از میلاد) را پوشش می‌دهد. به ویژه، سقوط آشور به دست ارتش‌های ماد و بابل در آن توصیف شده است. به گفته این نوشته، در ۶۱۴ پ. م. ، مادها به فرمانروایی هوخشتره شاه، استان آشوری آراپخا را تسخیر کردند و سپس به سوی نینوا گام برداشتند و شهر را محاصره کردند. آن‌ها موفق نشدند نینوا را تصرف کنند، ولی در پاییز همان سال آشور، پایتخت شاهنشاهی آشوریان، را محاصره و سپس به تصرف خود درآوردند. نبوپولاسار و هوخشتره همدیگر را در آشور ملاقات کردند و پیمان اتحاد بستند (خط‌های ۲۴-۳۰). نوشته سپس در متنی که امروزه اندکی از آن باقی مانده به محاصره نینوا توسط ارتش‌های بابل و ماد می‌پردازد. پس از سه ماه، در ۶۱۲ پ. م. ، نینوا به تصرف در می‌آید و هوخشتره به خانه باز می‌گردد (خط‌های ۳۸-۵۲).

رویدادنامهٔ نبونعید (یا رویدادنامهٔ نبونعید و کوروش) از رویدادهای آغازین به تخت نشستن نبونید در ۵۵۶ پ. م. شروع می‌شود و اندک زمانی پس از فتح بابل توسط پارسیان در ۵۳۹ پ. م. به پایان می‌رسد. حداقل بخشی از این رویدادنامه در دوران کوروش نگاشته شده است، چرا که لحنش نسبت به نبونید پرخاشگرانه می‌شود. این متن همچنین از جنگی میان آستیاگ، شاه ماد، و کوروش و تسخیر هگمتانه، پایتخت ماد، توسط ارتش پارسیان در ششمین سال تاج‌گذاری نبونید، یعنی ۵۵۰ پ. م. ، سخن به زبان می‌آورد (خط های۱-۴). همین رویدادنامه در متنی پاره‌پاره از کارزار کوروش در نهمین سال تاج‌گذاری (۵۴۷ پ. م.) یاد می‌کند، که به گمانی بر ضد لیدیه بوده است و به تصرف درآوردن پایتخت آنان ساردیس (این نام در متن اصلی به صورت پاره‌ای باقی مانده و بازنویسی آن دقیق و قطعی نیست، نگاه کنید به خط‌های ۱۵-۱۸). این رویدادنامه همچنین عنوان می‌کند که در هفتمین سال تاج‌گذاری نبونید (۵۳۹ پ. م.)، پارسیان شکستی را بر بابلی‌ها در شهر اوپیس متحمل کردند، سیپار را تصرف، و سپس بابل را بی درگیری فتح کردند و نبونید را به اسارت گرفتند (خط‌های ۵-۱۵). رویدادنامه ادامه می‌دهد که وقفه‌ای در آداب معبدهای بابل پدید نیامد و هنگامی که کوروش وارد بابل شد به همه ساکنان شهر خوشامد گفت. گئوبروه، فرماندار کوروش، افسران محله‌ها را تعیین کرد و اندک‌زمانی پس از آن درگذشت. در واپسین هنگامه‌های پایان سال ۵۳۹ پ. م. ، «همسر شاه» (به ظاهر کاساندان، همسر کوروش، منظور بوده است) می‌میرد، و برای یک هفته در بابل عزای عمومی اعلام می‌شود (خط‌های ۱۶-۲۳). در پایان، پاراگرافی از متن که آسیب زیادی دیده، حاوی گزارشی از کمبوجیه پسر کوروش است که در مراسمی که برای او به مناسبت جشن سال نو در ۲۷ مارس سال ۵۳۸ پیش از میلاد برگزار شده بود، شرکت کرد (خط‌های ۲۴-۲۸). کمبوجیه در سال ۵۳۸ پیش از میلاد توسط پدرش به عنوان شاه بابل گماشته شد و تلاش کرد تا منصب خود را مشروع جلوه دهد، به گونه‌ای که فرمانروایی خود را از دستان خدای اعظم مردوک در معبدش در اساگیلا دریافت کرد.

دو رویدادنامه از دوره هخامنشیان بر جای مانده‌اند. یکی از آن‌ها تکه‌پاره‌ای در وضعیت بسیار آسیب‌دیده است که در آن، به احتمال فراوان، شاه پارسی خشایارشای یکم (۴۸۵-۴۶۵ پ.م.) یاد شده است. دومین رویدادنامه حاوی اطلاعات زندانیان از شهر شورشی فینیقه‌ای صیدون است که در چهاردهمین سال تاج‌گذاری اردشیر سوم (۳۴۵ پ.م.) به بابل و شوش برده شده‌اند. او در متن با نام «اوماسو» خوانده شده است.

گردآوری علی اکبرپور - ali akbarpour

منابع:

بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، محمود جعفری دهقی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۹۱.صص 111-112-113-118-119-120-121

 تاریخ سیاسی هخامنشیان،داندامایف، محمد ع. ترجمهٔ فرید جواهر کلام. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۸۹، صص 83-84

منبع شناسی تاریخ اشکانیان

منبع شناسی تاریخ اشکانیان

 علی اکبرپور

علاوه بر منابع کلاسیک که در پستی جداگانه ارائه دادیم منابع دیگری به زبان های مختلف در باب اشکانیان وجود دارد که در ادامه توضیح خواهیم داد.

منابع بابلی

متون بابلی که از هزاره‌های پیش از میلاد تا عصر سلوکی و اشکانی را در بر دارد، برای تحقیق درباره گوشته‌هایی از تاریخ اشکانیان از ارزش فراوانی برخوردارند. این متون به سه گروه اداری، حقوقی و اقتصادی طبقه بندی شده اند و حاوی بایگانی اسناد معابد مردوک، خانواده ها اشخاص هستند. اسناد متاخر بابلی حاوی مطالبی درباره شخصیت ها و مقامات رسمی پارتی است. این متون به خط میخی اکدی هستند و برخی از آنها همچنین اطلاعات مفصلی درباره جنگ های میان سلوکیان و اشکانیان برای تصرف بابل به دست می دهند. لازم به یادآوری است که بابل از ۱۴۱ تا ۱۳۱ پ.م. در تصرف پارتیان بود. سپس آنتیوخوس هفتم آن را متصرف شد تا اینکه شهر مجدداً به دست پارتیان افتاد. آنگاه هیسپائوسینس از «مه‌سن»، بابل را برای مدت کوتاهی به تصرف درآورد و سرانجام این سرزمین از سال ۱۲۶ پ.م. به طور قاطع در زمرهٔ متصرفات اشکانیان بود. حوادث و کشمکش های این سالها در اسناد بابلی مذکور ثبت گردیده و پژوهشگران پس از بررسی و نقد این منابع، بخشی از تاریخ پارتیان را که به فرمانروایی بر بابل مربوط می شود، با دیدگاه‌های تازه‌ای روشن ساخته‌اند. در میان این تودهٔ عظیم متون، حدود ۲۵۵ متن درباره سلوکیان و ۲۳ متن مربوط به اشکانیان است. همچنین تعداد ۱۶ لوحه گلی از الواح یونانی-بابلی مربوط به دوره سلوکی و پارتی است که به الفبای یونانی و زبان اکدی یا سومری نگاشته شده است.

نقش برجسته، تنگ سروک، نزدیک بهبهان، حدود سال ٢٠٠ میلادی

منابع سریانی

مورخین و نویسندگان سریانی،‌ به ویژه آنان که از روحانیون و کشیشان اوایل دورهٔ مسیحیت و معاصر اشکانیان بودند،‌ منابع ارزنده‌ای دربارهٔ تاریخ اشکانیان بر جای نهادند.

منابع ارمنی

علاوه بر منابع یونانی و رومی، مورخین ارمنی به دلیل ارتباط مستمر با اشکانیان و رومیان گزارش های ارزشمندی از این دوره به دست داده‌اند. ارمنستان در دوران فرمانروایی اشکانیان، طی سده‌های متوالی، به دلیل تسلط بر خاور نزدیک، جولانگاه مبارزه میان ایران و روم بود. در این میان بخش هایی از ارمنستان گاه در تصرف خاندان‌های ایرانی قرار می‌گرفت. بدین ترتیب، نوعی ارتباط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی میان ایران و ارمنستان وجود داشت. مولفین و مورخین ارمنستان از اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران به خوبی آگاه بودند و بر این اساس، تالیفات ارزنده‌ای دربارهٔ آن تدوین کردند. با این همه نباید فراموش کرد که آثار مورخین ارمنی با افسانه و خرافات بسیاری آمیخته است و مورخ باید با دقت نظر و احتیاط آنها را تعقیب کند و واقعیات را از افسانه و خرافه تمایز دهد.

نوشته‌های موسی خورنی، مورخ بزرگ ارمنی سدهٔ پنجم و اوایل سدهٔ ششم میلادی، منبعی ارجمند برای تاریخ اشکانی و ساسانی است و از ارزش بسیار والایی برخوردار است. همچنین آثار و تالیفات مارآپاس کاتینا، فوستوس بیزانسی، باردسن، آگاتانژ، زنوب گلاگی، الیزه وارداپت، لازار فاربی، پوزانیاس، لروبنای ادسی و دیگر مورخین و دانشمندان ارمنی، منابع گرانبهایی در زمینهٔ تاریخ و جغرافیای تاریخ ایران در دورهٔ اشکانی و ساسانی به شمار می روند.

منابع عبری

مهمترین منبع تاریخی دینی یهود، کتاب مقدس عهد عتیق است. در آن منابع همچنین اشاراتی به تاریخ اشکانیان شده،‌ از جمله در کتاب میکاه نبی که از رساله های تورات است، به شیوه حکومت سلوکیان و اشکانیان در سوریه و فلسطین اشاراتی شده است. همچنین در کتاب تلمود که شامل میشنا (تلمود بابلی) و گمارا (تلمود اورشلیمی) است،‌ به روابط یهود با پارتیان اشاراتی شده و از پارتیان در مقابل تسلط رومیان بر فلسطین دفاع کرده اند.

فلاویوس

یوسف فلاویس کتابی شامل بیست فصل درباره عهد عتیق در تاریخ ملت یهود نوشته که این تالیف به طور مفصل به امپراتوری کوروش کبیرو حوادث دوران بطالسه و سلوکی ها پرداخته تا سرانجام به دوره رومی ها رسیده است. در این اثر،‌ وی اشارات فراوانی به تاریخ اشکانیان کرده است.

 

آثار فلاویوس مورد استناد نویسندگان معتبر کلیسا و مورخین بعد از او قرار گرفته و او را در شمار مورخین واقع نگار و دست اول شمرده اند. با این همه،‌ منتقدین معاصر تاریخ،‌ آثار او را خالی از اغراض شخصی ندانسته اند. از جمله،‌ هرگاه به روم پرداخته، تملق و چاپلوسی از نوشته های او آشکار می شود. هنگام دفاع از خود،‌ احساسات شخصی بر او غلبه داشته و نسبت به فلاسفه،‌ مورخان،‌ دانشمندان و سیاستمداران پیش از خود جانب عدالت و بی طرفی پیشه نکرده است. خرده دیگر که منتقدین بر او گرفته اند آن است که وی فردی متعصب بوده و بر خلاف مورخین یونانی و رومی نسبت به دانش های زمان خود بی توجه بوده است.

گزارش های فلاویوس (ژوزفوس) درباره جنگ های امپراتوران روم برای تصرف سرزمین های ماورای قفقاز و هجوم آلانها به ماورای قفقاز و همچنین روابط یهودیان با پارتیان از اهمیت خاصی برخوردار است.

متون هندی

در میان آثاری که مورخین هند در این دوره تالیف کرده اند،‌ کتابی به نام میلیندا پنخا در سده دوم میلادی نوشته که به دلیل اشتمال بر اطلاعاتی درباره تاریخ شاهان یونانی-باختری حائز اهمیت است.

منابع ترکی

کهن ترین نوشته ها به زبان ترکی،‌ کتیبه های «رونی ارخونو-ینی سئی» است که به سده پنجم تا هشتم میلادی متعلق است و در منطقه هفت آب و سیبری و مغولستان کشف شده. این کتیبه ها حاوی اطلاعات رزنده ای درباره تاریخ قبایل ترک زبان و همسایگان غربی ایشان، یعنی قبایل و اقوام ایرانی زبان آسیای میانه است.

منابع چینی

  1. سیماکیان که به عنوان هرودوت چین از او یاد می کنند و ریاست دربار امپراتور چین، وو-دی را به عهده داشته است، در کتاب شی جی (یادداشت های تاریخی) سخن از یک سفیر چینی به میان می آورد که از شهرهای فرغانه، سغد و بلخ دیدار کرده است.
  2. برادران بان‌گو و یان‌ژائو از مورخین دوره امپراتوری هان، در سالنامه های هان متقدم، تاریخ دوره های کهن را ادامه می دهند، گزارش هایی را نیز از دربار پارتها ارائه می دهند.
  3. فان‌یی، مورخ سده پنجم میلادی که گزارش های تاریخی او به نام سالنامه های هان متاخر در سده یازدهم تکمیل شده است، فصلی را به «سرزمین های غربی امپراتوری چین اختصاص داده و می نویسد که یک مقام رسمی چین در سال ۹۷ میلادی به امپراتوری پارت (آن‌هسی) سفر کرده و تا خلیج فارس پیش رفته است. سیاحان چینی در سفرنامه های خود اشاراتی به پارت ها و دولت اشکانیان کرده اند. همچنین، سیاحتنامه هوان تسانگ، اطلاعات تازه درباره قبایل چادرنشین آسیای میانه نظیر یوئه‌چی‌ها و کوشانیان به دست داده است.

متون اسلامی

از آنجا که مورخان سده های نخستین اسلامی برای تدوین آثار تاریخی خود از شاهنامه ها، خدای نامه ها و منابع اواخر دوره ساسانی بهره می گرفتند،‌ اطلاعات مندرج در آثار غالباً‌ متاخر از اقوال و گزارش های دبیران عهد ساسانی است و بنابراین،‌ ممکن است دستخوش تحریف و دگرگونی شده باشد. از جمله،‌ در این منابع به تبعیت از ساسانیان،‌ دوران فرمانروایی پارت ها ۵۵۶ سال به ۲۰۰ سال تقلیل داده شده است. یا اینکه منابع اسلامی دوره اشکانیان را با عهد اسکندر مقدونی آمیختند و آن را دوران ملوک الطوایف نامیده اند. با این همه،‌ مورخ امروزی می تواند با بررسی و توجه عمیق تر به پاره ای اشارات،‌ شوه های سازمان ها و دیوان های دولتی و قوانین و مقررات اجتماعی اوایل حکومت ساسانی که میراث دولت پیش از آن،‌ یعنی اشکانیان بوده است، دست یابد. مورخین مشهور دوره اسلامی که در آثار خود به تاریخ اشکانیان پرداخته اند، عبارتند از : ابوریحان بیرونی، ثعالبی،‌ طبری،‌ ابن خردادبه،‌ مسعودی،‌ ابن حوقل،‌ مقدسی.

گردآوری: علی اکبرپور - ali akbarpour

منبع: بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، محمود جعفری دهقی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۹۱.صص 190-191-192-193-194

منابع کلاسیک تاریخ اشکانی و مورخین کلاسیک

منابع کلاسیک تاریخ اشکانی و مورخین کلاسیک

علی اکبرپور

اپی‌ین

این مورخ سده دوم میلادی خلاصه ای به یونانی در باب تاریخ سلوکیان در کتاب خود با عنوان تاریخ روم ارائه کرده است. وی در کتاب سیرایک،‌ گرگان را فرمانبردار سلوکوس اول می داند.

منتقدین تاریخ،‌ وی را در بیان حقایق تاریخی،‌ به جز پاره ای اشتباهات جغرافیایی بی طرف دانسته اند. بخش مهمی از آثار وی از میان رفته است و آنچه باقی مانده است،‌ شامل تاریخ دولت های پونت و کاپادوکیه است که بر اساس تاریخ های کهن نگاشته شده است. در میان آثار وی بخشی نیز به ارتباط دولت های ایران (تا اواسط سلسله اشکانی) با دول دیگر،‌ از جمله سلوکیان و رمیان اختصاص دارد.

اری‌ین

گزارش خود را در باب توطئه علیه اسکند از آریستوبول و بطلمیوس (رجال اسکندر) آورده است. وی همچنین گزارشی درباره ادعای الوهیت اسکندر و حمله او به هند ارائه نموده که حاضر اهمیت است. اری‌ین از اقدامات اسکندر در شوش نیز خبر داده است.

کتاب دیگر اری‌ین، پارتیکا است. در این تالیف،‌اری‌ین به تفضیل درباره اشکانیان و چگونگی روی کار آمدن آنها سخن گفته است. متاسفانه این تالیف اری‌ین از میان رفته و تنها بخش هایی از آن به وسیله فوتیوس و سینسلوس بر جای مانده است. منتقدین آثار مورخین کلاسیک معتقدند که گزارش های مربوط به آغاز تاسیس سلسله اشکانی با دیگر گزارش های مورخین کلاسیک از جمله استرابون، ترگوس و ژوستن متفاوت بوده و یا افسانه آمیخته است و هیچ کدام قابل اعتماد نیست. اری‌ین سعی کرده است که زندگی اشک اول (بنیاگذار سلسله اشکانی) را با افسانه هایی که درباره کوروش دوم رواج داشته،‌ نزدیک کند. با این حال،‌ گزارش اری‌ین درباره آغاز فرمانروایی پارتیان مهمترین گزارشی است که از این گروه مورخین کلاسیک در این باره باقی مانده است و مورخ باید با استفاده از شم تاریخی خود و مقایسه آن با دیگر داده های تاریخی از آن سود برد.

آفریکانوس

در سده سوم میلادی و در زمان امپراتور روم سمپتیموس سوروس (۱۹۳ تا ۲۱۱) می زیست. وی به منظور ثبت دقیق وقایع جنگ،‌ خود در جبهه ها شرکت می کرد. از جمله در نبرد رومیان با پارتیان شرکت داشت. اثر او به نان «پنج کتاب کرنولژی» حاوی ابتکار تازه وی در ابداع کورنولژی جدید است. در این زمینه،‌ وی تاریخ باستان را با تاریخ میلادی مقایسه نمود. آفریکانوس مقدار قابل توجهی یادداشت های نظامی و سیاسی از خود به جای گذاشته که مشروط بر تحلیل تاریخی و انتقادی آنها، برای تحقیق در تاریخ پارتیان سودمند است.

آمین مارسلن

آمین مارسلن (آمیانوس مارسلینوس؛ حدود ۳۳۰ م.) در انطاکیه در نهرالعاصی سوریه به دنیا آمد و در سال ۴۰۰ م. درگذشت. وی به عنوان سرباز ارتش روم در دوران امپراتور کنستانتین به خدمت پرداخت. وی در چند لشکرکشی به بین النهرین شرکت کرد. از جمله،‌ در جنگ های افسوس در سده چهارم میلادی که میان سلوکوس و یکی از رقبای او به نام آنتیوگونوس صورت گرفت،‌ شرکت داشت و توصیف های مفصلی از آن جنگ در آثار خود به نگارش درآورد. تاریخ او در ۳۱ دفتر از دوران پادشاهی دومیتیانوس تا وانس ار دربر می گیرد. از این تاریخ تنها ۱۸ دفتر آن باقی مانده است. این مورخ بر اساس منابع تاریخی،‌ گزارشی درباره رفتار اردشیر «درازدست» به دست داده است.

آنچه از آثار این مورخ به دوران سلوکی مرتبط است،‌ گزارشی است که وی درباره بنای چندین شهر با نام های یونانی در شرق و از جمله در ایران داده است که بنای آنها را به اسکندر نسبت می دهند.

آمین مارسلن اطلاعات ارزشمندی در زمینه تقسیمات جغرافیای ایران دوره پارت به ما داده است.

استرابون

وی در کتاب ۱۳ آذربایجان (آتروپات) را در زمره قلمرو سلوکیان نمی داند و گزارش مفصلی درباره آن به دست نمی دهد. جز اینکه این ولایت را در شمال ماد می داند و پایتخت آن را «گازاکا» می نویسد. این شهر را امروز با تخت سلیمان یکی دانسته اند.

کتاب جغرافیای استرابون که در آن اطلاعات ارزشمندی در زمینه تقسیمات جغرافیایی ایران دوره پارت به دست داده است،‌ در هفده فصل هنوز موجود است. این کتاب همچنین حاوی اطلاعات سودمندی درباره سرزمین ها و کشورهای گوناگون مانند ایتالیا،‌ گل (فرانسه)،‌ بریتانیا،‌ سیسیل،‌ سرزمین های امپراتوری روم،‌ یونان و آسیای صغیر،‌ دریای کاسپین،‌ ایران،‌ هند،‌ سواحل مغرب،‌ عربستان،‌ مصر و آفریقا است. این اثر که به عنوان یکی از مهمترین تالیفات جغرافیایی جهان باستان تلقی می شود،‌ همراه با متن یونانی و گزارش انگلیسی،‌ به انضمام یادداشت ها و توضیحات سودمند به وسیله جونز در هشت جلد منتشر شده است. روایات او درباره ایران در ۱۸۶۵ م توسط راپ،‌ پژوهشگر آلمانی به چاپ رسید. بهترین ترجمه و چاپ این اثر از آن مولتون است که همراه با یادداشت هایی ارزنده به انگلیسی چاپ شده است.

پلوتارک

از آثار پلوتارک می توان نکاتی درباره محاکمه فیلوتاس به خاطر سوءقصد به جان اسکندر،‌ حمله اسکندر به هند، ازدواج اسکندر با استاتیرا دختر داریوش در شوش استخراج نمود.

در کتاب اییس و اوزیریس اشارات و توضیحاتی در باب دین قدیم ایرانیان از جمله درباره زروان ارائه شده که از اهمیت خاصی برخرودار است. گزارش پلوتارک از زندگی کراسوس و آنتونی که هر دو مغلوب پارتیان شدند،‌ برای تاریخ پارت‌ها حائز اهمیت است. همچنین، تاریخ پلوتارک به دلیل گزارش جنگهای کراسوس و سورنا در زمان ارد، یکی از اسناد منحصر به فرد مهمی است که در این زمینه موجود است.

پلین قدیم (پلینی)

گابوس پیلینیوس معروف به پلین قدیم (پلینی)،‌ که در فصل قبل از او یاد شد، یکی از دانشمندان و مروخین روم در سده نخست میلادی است. تولد او را در سال ۲۳ م و دوران باروری علمی او را همزمان با عصر باش اول اشکانی (۵۱ تا ۷۹ م.) دانسته اند. وی برادرزاده کوچکتر از خود با همین نام داشته که برای پیشگیری از اشتباه،‌ وی را پلین جوان نامیده اند.

از پلینی آگاهی های سودمندی در باب سرزمین باختر در عهد سلوکی، سازمان نظامی آنها،‌ بنای شهر لائودیسه،‌ رد پای سلوکیان سغد، گزراش هایی دست اول درباره پارتیان و برخی اطلاعات مفید دیگر می توان استخراج کرد. از این مورخ کتاب ارزشمندی با نام تاریخ طبیعی باقی مانده که شامل ۳۷ جلد است. از جمله ایراداتی که به این مورخ گرفته اند، اختلاط و درآمیختن مسائل تاریخی با علوم طبیعی است که ناشی از احاطه و اشراف او به علوم زمان خود بوده است. در مقابل،‌ به جرات می توان گفت که آثار این مورخ بزرگ به واسطه پرداختن به شرق باستان از جلمه و به ویژه ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است.

پولیبیوس

در آراء و نظریات تاریخی این مورخ سه نقص عمده مشاهده شده:

  1. حوادث و وقایعی را که انگاشته است.
  2. وقایعی را که علیه منافع دوستان و بزرگان روم بوده و در آثار خود نقل نکرده است.
  3. حوادث تاریخی را بر اساس برداشت های و استباط های خود تفسیر نموده و هدف او آن بوده که از آثارش نتیجه گیری های اخلاقی گرفته شود.

به رغم انتقادات فوق که مشیرالدوله پیرنیا در کتاب تاریخ ایران باستان نسبت به آراء و نظریات این مورخ دانسته،‌ وی را باید مورخی واقع بین دانست،‌ زیرا همواره تلاش می کرد علت حوادث و وقایع را دریابد و آن را برای خواننده روشن سازد. وی حتی نام تاریخ خود را «پراگماتیک» نهاد است. پولیبیوس علاوه بر آثاری که پیش از این نام برده شد،‌ تاریخ روم را تدوین نمود. وی خود در جریان وقایع تاریخ روم حضور داشته و بنابراین،‌ نوشته های او از جمله آثار و منابع دست اول به شمار می رود. همانگونه که پیش از این اشاره شد، غالب نوشته های این مورخ از میان رفته و نوشته های او را مورخین بعد از او نقل کرده اند.

در مجموع آنچه در آثار پولیبیوس قابل توجه و حائز اهمیت است،‌ یکی گزارشی است که از توجه شاهان هخامنشی نسبت به احداث قنات ها و شیوه های آبیاری در آن دوران نموده اند. علاوه بر آن،‌ وی گفته های استرابون را درباره آذربایجان (آتروپات) تائید و نکات تازه ای در این باره اعلامی می کند. وی همچنین اضافه می کند که اسکندر چند شهر یونانی در مرزهای ماد بنیاد نمود تا آن منطقه را از دستبرد بربرها در امان نگاه دارد. در خاتمه یادآور می شود که گزارش پولیب درباره سرمت ها نیز به واسطه آنکه نخستین و تنها اهمیت فراوان است. سرمت ها بنابر گفته پولیب،‌ اقوامی ایرانی بودند که در سرزمین ی میان دن و دنیپر جای داشتند. نام این قوم را نباید با نام سورمات ها که هرودوت از آن یاد کرده اشتباه کرد.

اما آنچه به سلوکیان مرتبط است،‌ گزارشی است که پولیب در باب اوضاع باختر در عهد سلوکی و ارتباط شاهان آن از جمله آنتیوخس سوم داده است. نکته حائز اهمیت آن است که جز این گزارش و اطلاعات اندکی که ین مورخ درباره استقلال باختر و جدایی آن از قلمرو سلوکی به دست داده است، آگاهی دیگری از این سامان موجود نیست.

دیودور

گزارش دیودور درباره توطئه فیلوتاس علیه اسکندر را از کنت کورث اقتباس شده است. همچنین گزارش حمله اسکندر به هند و وقایع پس از مرگ اسکندر از جمله نکات مهم درباره منابع دوران سلوکی است.

ژوستن

ژوستن در آثار خود نکاتی درباره تاریخ هخامنشی و بویژه اواخر کار این امپراتوری و جنگ های اسکندر مقدونی و ورود او را به ایران و نیز وقایع پس از مرگ اسکندر را ارائه کرده است . همچنین گزارش وی درباره سازمان های نظامی سلوکوس،‌ پیداشیش حکومت باختر در عهد سلوکی،‌ پایتخت های اشکانی،‌ حکومت مهرداد دوم در ارمنستان پاره ای اطلاعات دیگر درباره اشکانیان حائز توجه و اهمیت است.

آکاتانژ

این مورخ ارمنی در سده چهارم پیش از میلاد در ارمنستان می زیست و دبیر مهرداد دوم پادشاه ارمنستان بود. وی تاریخ این پادشاه را تالیف نمود. از نوشته های او آگاهی های ارزنده ای بویژه در باب دین ایرانیان در عهد سلوکی می توان بدست آورد.

بطلمیوس

بطلمیوس، ریاضی دان و دانشمند بزرگ نیمه نخست سده دوم میلادی است که در اسکندریه می زیست. از زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست. ولی در نجوم و جغرافیا نیز تالیفاتی داشته که هنوز از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. اثر مشهور او در ریاضی کتاب المجستی است که در سیزده جلد تدوین یافته و همواره مورد توجه دانشمندان ریاضی و هندسه بود است. تالیف دیگر او در جغرافیا شامل هشت جلد است که در آن، اوضاع جغرافیایی ایران باستان را نیز مطرح کرده است.

آپولودوروس آرتمیتایی

وی که از تاریخ زندگیش آگاهی چندانی در دست نیست، کتابی با عنوان تاریخ پارتیان نوشته که شامل چهار جلد است و تنها بخشی هایی از آن باقی مانده که به وسیله آتنائوس و استرابون،‌ به ما رسیده است. آنگونه که این مورخین در آثار خود تاکید می کنند،‌ گزارش های ـپولودوروس قابل اطمینان و ارزشمند تلفی می شده و از دقت فوق العاده ای برخوردار بوده است. این مورخ که پس از مورخان اسکندر و جغرافی دانان قدیم، از منابع دست دوم تاریخ اشکانی به شمار می رود،‌ خود درباره صحت گزارش هایی که ارائه می کرده،‌ شخصاً تحقیق و تفحض می نموده و نوشته های خود را بر اساس تحقیقات محلی و تحقیق از مسافران و بازرگانان یونانی تدوین نموده است. بنابراین،‌ می توان گفت که وی از مورخین معتبر کلاسیک محسوب می گردد.

آتنه

آنچه از آثار او به تاریخ اشکانیان مربوط می شود آن است که تالیفات تاریخی او غالباً‌ نقل گفته های مورخین پیش از اوست که اینک آثارشان در دست نیست. برای مثال،‌ آتنه بخش هایی از کتاب تاریخ پارتیان تالیف آپولودوروس را نقل کرده است که اطلاعات دقیقی درباره شاهنشاهی اشکانی به دست می دهد.

ارزیوس

ارزیوس از مورخین سده چهارم و پنجم میلادی است. وی اهل تاراکن اسپانیا است. در اوایل سده پنجم به سلک مسیحیان در آمد و در حلقه ارادت سنت اگوستن، یکی از بزرگان کلیسای کاتولیک قرار گرفت. در نوشتن آثار خود به منابع لاتین دسترسی داشته و بخشی از تالیفات او به تاریخ پارتیان اختصاص دارد.

ایزیدور خاراکسی

ایزیدور اهل خاراکس (شهری در خلیج فارس) و در مه‌سن سکونت داشت. وی در اوایل میلاد مسیح می زیست. تالیف ارزشمند او به نام چاپارخانه های پارتها از اهمیت خاصی در تاریخ اشکانیان برخوردار است. ایزیدور در این تالیف جاده امپراتوری پارت را که از شهر زوگمای فرات به اسکندیه زخج کشیده شده بود، توصیف می کند و در این مسیر از نوزده ساتراپ نشین پارتی یاد می کند. وی همچنین،‌ راه های پیک‌رو را که به سوی شرق ایران می روند، شرح داد و گروهی از آبادی های سلوکیان را نیز نام برده است. به نظر می رسد که وی تجربیات شخصی خود را با اطلاعات رسمی مربوط به دوره مهرداد دوم اشکانی (۱۲۴/۱۲۳ - ۸۷/۸۸ پ.م.) درآمیخته و در تالیف خود ارائه کرده است. ایزیدور همچنین خاستگاه اشکانیان را شهر آساک گزارش می دهد و می گوید که ارشک در این شهر به شاهی نشست و در آنجا آتش جاویدان را روشن نگاه می داشت. افزون بر این،‌ گزارش او در باب صید مرواردی در خلیج فارس،‌ پیروزی مهرداد دوم اشکانی بر سکاها و اطاعت آنها از پارتیان و در نتیجه اتصال مرزهای پارتیان به هندوستان،‌ به طوری که قندهار در درون سرزمین پارت قرار گرفته بود حائز اهمیت است.

تروگ پومپه

پومپه دارای تالیف مهمی در تاریخ عمومی جهان، از جمله خاورمیانه و خاور نزدیک بوده، پس از آن تاریخ مقدونیان و فرمانروایی پارتیان را تا ۲۰ پ.م. ذکر کرده است. متاسفانه اصل این کتاب از میان رفته اما ژوستن در سده سوم میلادی خلاصه ای از آن را به زبان لاتین فراهم کرده است. گروهی از منتقدین منبع خبر پومپه را درباره تاریخ پارتیان آپولودوروس آرمیتایی دانسته اند. به هر حال، با وجود اشکالاتی که در گزارش ژوستن از این تاریخ وجود دارد، مورخ تاریخ اشکانیان را می تواند از آن با دقت و احتیاط، استفاده کند.

دیون کاسیوس

دیون کاسیوس، مورخ تاریخ روم را تا سال ۲۲۹ م. نوشت. به طور کلی آنچه وی در باب وقایع تاریخی روم قدیم نوشته چندان مرود اعتماد نیست، اما اطلاعات مربوط به زمان خود او با واقعیات منطبق است. تاریخ دیون کاسیوس وقایع مربوط به مبارزات اشکانیان را با رومیان تا سقوط دولت اشکانی در بردارد و از این اثر می توان در باب تاریخ اشکانیان و ارتباط آنها با رومیان، اطلاعات مفیدی به دست آورد.

سیسرون

خطیب و سخنران نامدار روم بود که طی نامه هایی برای سنای روم، حوادث روزانه ای که بر اثر اختلافات مرزی ایران و روم روی داده، گزارش کرده و بدین ترتیب اطلاعات سودمندی به دست داده است.

 

فیلوسترات

فیلوسترات (۱۷۲-۲۲۴ م) معاصر بلاش سوم و چهارم و پنجم اشکانی بود که خود از سرزمین ایران دیدار کرده بود، در یکی از تالیفات خود (زندگی آپولون) درباره مراسم قربانی اسب در میان پارتیان که ظاهراً سنتی بر جای مانده از اقوام آریایی بوده، گزارشی تهیه کرده است.

اوسین (لوکیانوس)

لوسین مشهور به لوکیانوس در سال ۱۲۵ م در ساموسات واقع در ساحل رود فرات و شمال شرق انطاکیه متولد شد. زبان یونانی را آموخت و در دادگستری مشغول به کار شد. سپس سفرهایی بسیاری به آسیای صغیر، یونان، مقدونیه، ایتالیا و گالیا کرد. نوشته هایی در فلسفه و فن فصاحت داد و تالیف او در تاریخ، کابی است درباره جنگ رومی ها و پارتی ها، که در ۱۶۵ م. نگاشته است. وی یکی از نویسندگان طنزپرداز بود که دارای ۸۶ تالیف بود و از او نوشته هایی نظیر مکالمه مردگان، مکالمه خدایان، پرومته و چندین اثر دیگر باقی مانده است.

هرودیانوس

هرودیانوس، مورخ یونانی، در سده سوم میلادی می زیست. دوران زندگی او را میان ۱۷۹ تا ۲۴۱ میلادی می دانند. وی در اسکندریه متولد شد و در روم زندگی کرد. هرودیانوس صاحب تالیفی به نام تاریخ روم است که در هشت جلد نوشته شده و به زبان یونانی است. وی در همین کتاب، گزارشی از روی کار آمدن اردشیر ساسانی ارائه داده است. مورخین وی را مردی گزافه گو و نادرست و آثار او را غیر قابل اعماد خوانده اند.

یوتروپیوس

یوتروپیوس در جنگ ژولین، میان امپراتور روم با شاپور دوم ساسانی، شرکت داشته است. تاریخ روم را به اختصار از آغاز تا سال ۳۶۲ میلادی نوشته است. منتقدین اظهر نظرهای او را بی طرفانه دانسته اند. از نوشته های او بخش هایی نیز به تاریخ اشکانیان اختصاص دارد. وی در ۳۷۹ میلادی درگذشت.

یوستی‌نیوس

یوستی‌نیوس مورخ سده دوم میلادی است. وی دارای تالیفی به نام اپیتومه (خلاصه) است که بخش های برخی کتب گمشده مورخین پیش از خود را، نظیر پارتیکای آپولودوروس آرتمیتای، در آن گرد آورده که متاسفانه در این تالیف حوادث سال های ۹۴ تا ۹۶ میلادی از قلم افتاده است. هر چند تالیف وی به دلیل اشتباهات نویسنده اصلی یا شاید تخلیص کننده، خالی از خطای بسیار نیست، کاملترین تالیفی است که باید برای آگاهی از تاریخ پارت استفاده شود.

دیگر مورخین

کرنلیوس تاسی‌توس یا تاسیت، مورخ رومی سده های اول و دوم میلادی، با تکیه بر جنگ های کربولو بخش مهمی از تاریخ اشکانیان را ثبت کرده است.

تاکیتوس

  1. پولیب (پولیبویس) گزارشی درباره لشکرکشی آنتیخوس سلوکی به شرق ارائه داده که طی آن، پادشاه سلوکی با پارتیان نیز درگیر می شود.
  2. پلین ارشد توصیف هایی که از جغرافیای تاریخی ایران و آسیا نموده است.
  3. کوینتوس دلیوس، ولیوس پاترکولوس، هوراس، پولین، فرونتو و کاپی‌تولینوس نیز هر یک به گونه ای مستقیم یا غیر مستقیم اشاراتی به تاریخ اشکانیان کرده اند.

گردآوری: علی اکبرپور - ali akbarpour

منبع:  بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان، محمود جعفری دهقی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۹۱.صص 154-155-156-157-158-184-185-186-187-188-189-190-191-192-193-194.

معرفی کتاب تاریخ هخامنشی 14 جلدی دانشگاه خرونینگن

معرفی کتاب تاریخ هخامنشی 14 جلدی دانشگاه خرونینگن

تاریخ هخامنشی: مرکز و پیرامون مجموعه گزارش‌های کارگاه پژوهشی تاریخ هخامنشی دانشگاه خرونینگن در سال 1986 تالیف شده و در ایران توسط مرتضی ثاقب فر ترجمه و در انتشارات توس به چاپ رسیده است.

علی اکبرپور

 

مرتضی ثاقب‌فر سال 91 درباره مجموعه «تاریخ هخامنشیان» به ایسنا گفته بود: ترجمه این مجموعه که از سال 87 آغاز شده بود، سال گذشته به پایان رسید و تا به حال 9 جلد آن از سوی انتشارات توس منتشر شده است.

 طبق گفته این مترجم، این مجموعه به همت و ویراستاری «هلن سانسیسی وردنبورخ»، استاد جوان هخامنشی‌شناس هلندی، تدوین شده است. او در سال 1۹۸۱ سمیناری به نام «کارگاه پژوهشی هخامنشی‌شناسی دانشگاه خرونینگن هلند» را پایه‌ریزی کرد که از سال بعد نیز برگزاری این کارگاه‌ها ادامه پیدا کرد و از سال ۱۹۸۳ قرار شد مقالات برگزیده بزرگان و دانشمندان شرکت‌کننده با ویراستاری هلن سانسیسی به صورت کتاب چاپ شود. این کارگاه‌ها به جز هلند، یک بار در لندن و یک بار هم در آنآربر میشیگان برگزار شد و تقریبا همه‌ هخامنشی‌شناسان یا در آن شرکت کردند یا به نوعی به همکاری با شرکت‌کنندگان آن پرداختند و تا سال 2000 به همت و ویراستاری «هلن سانسیسی وردنبورخ» 10 جلد از این مجموعه منتشر شد، اما مرگ نابهنگام وردنبوخ در سال ۲۰۰۰ در میانسالی باعث شد تا مسؤولان کارگاه‌های یادشده، اقدام به چاپ دیگر مقالات منتشرنشده کارگاه‌ها کنند تا این مجموعه به 14 جلد برسد. این چهار‌ جلد که شامل مقالات حاشیه‌یی و کتاب «پیر بریان» است، ترجمه‌ شده‌ است.

 او همچنین گفته بود: درواقع‌ این مجموعه دایرة‌المعارفی درباره تاریخ‌ هخامنشیان است که در آن افرادی ‌چون پیر بریان، یوزف ویسه‌هوفر، آملی کورت، کلاریس‌هرن‌ اشمیت، مری بویس، آلن لوید، پیتر کالمایر، دیتر متسلر، ریستوفر توپلین و مارگارت کول روت بحث‌های مفصل کارشناسانه‌ای راجع به مسائل و مشکلات‌ تاریخ هخامنشیان انجام داده‌اند. همه مجموعه تحت عنوان «تاریخ هخامنشیان» نام‌گذاری‌ شده، ولی هر جلد آن به یک موضوع اختصاص داده شده است.

 ثاقب‌فر درباره‌ جلدهای مختلف این مجموعه نیز چنین اظهار کرده بود: جلد اول این مجموعه راجع به منابع و جلد دوم راجع به منابع یونانی است که در آن تمام آشور‌شناسان، سکه‌شناسان، ایران‌شناسان و زبان‌شناسان سراسر جهان که متاسفانه هیچ‌کدام آن‌ها ایرانی نیستند، در رابطه با منابع یونانی تاریخ هخامنشیان بحث می‌کنند. جلد سوم روش و نظریه‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد، جلد چهارم به مسأله ایران مرکزی و ایران پیرامونی که شامل کشورهای تحت حکومت ایران می‌شده، می‌پردازد. جلد پنجم به بررسی ریشه‌های سنت اروپایی در فرهنگ هخامنشی می‌پردازد که در این جلد نشان داده می شود اروپاییان تا قرن 18 میلادی احترام بسیار زیادی برای ایران قائل بوده‌اند، اما در قرن 18 با رشد بورژوازی و همچنین وقوع انقلاب فرانسه دموکراسی یونانی به عنوان الگو مطرح می‌شود و از آن به بعد است که دشمنی اروپاییان با هخامنشیان آغاز می‌شود.

 به گفته این مترجم، جلد ششم مجموعه راجع به نقش هخامنشیان و تاثیر آن‌ها بر فرهنگ‌های باستانی است که همه کارشناسان در این بخش به طور قاطع و بی‌طرفانه از فرهنگ هخامنشی دفاع کرده‌اند که در نوع خود بی‌سابقه است. جلد هفتم به مقالات و نوشته‌های مسافران و سیاحانی می‌پردازد که از دوره‌ ‌باستان از گزنفون تا بعد از اسلام به ایران سفر کرده‌اند. این جلد از مجموعه تاریخ هخامنشیان به بررسی نگاه این مسافران به ایران می‌پردازد. جلد هشتم نیز درباره‌ تداوم و علل تغییرات نظام هخامنشی است که در این بخش هم بسیاری از نظریات مغرضانه غربی‌ها درباره‌ی هخامنشیان رد می‌شود و جلد نهم نیز به بررسی لوح‌های گلی به‌جامانده از دوران هخامنشیان می‌پردازد.

 این مترجم کتاب‌های تاریخی درباره جلد‌ دهم این مجموعه گفته بود: جلد دهم این مجموعه پیش از این توسط مرحوم مهدی سمسار ترجمه شده بود و من قصد ترجمه دوباره آن را نداشتم، ولی پس از این‌که با ناشر صحبت کردم و خود من نیز نسخه اصلی را که نوشته «پیر بریان» فرانسوی است، خواندم، متوجه شدم که در نسخه ترجمه‌شده از سوی این مترجم بسیاری از یادداشت‌ها و حدود 100 صفحه از کتاب ترجمه نشده است و ترجمه صورت‌گرفته نیز ایراد‌ها و اشتباهات زیادی دارد، بنابراین تصمیم گرفتم این کتاب را ترجمه کنم.

 ثاقب‌فر در ادامه افزوده بود: جلد دهم و یازدهم درواقع کل تاریخ هخامنشیان است که در مجموع حدود 1600 صفحه می‌شود. در این دوجلد «بریان» دوران هخامنشیان را از کورش تا اسکندر به صورت مفصل مورد بررسی قرار داده است. جلد دوازدهم و سیزدهم این مجموعه نیز در واقع رساله‌ی دکترای خانم «دنیز کاپتان» است که رساله‌ای بسیار عالی راجع به مجموعه سکه‌ها و مهرهایی است که سال‌ها قبل در ترکیه کشف شده بودند و سکه‌شناسان و مهرشناسان آن‌ها را به یونانیان نسبت می‌دانند، ولی وی در این رساله به راحتی ثابت کرده است که تقریبا همه این سکه‌ها و مهرها ایرانی هستند. جلد چهاردهم نیز مربوط به تحقیقات و بررسی‌های دکتر «ووتر هنکلمن» هلندی است که او بحث مفصلی بر روی گل‌نوشته‌های کشف‌شده در تخت جمشید کرده است که اکنون این لوح‌ها در دانشگاه شیکاگو قرار دارند و آمریکایی‌ها و ایرانی‌ها برای انتقال آن‌ها به ایران بحث دارند. در این لوح‌ها نوشته‌هایی مبنی بر کمک دولت هخامنشی برای برگزاری مراسم‌ دینی آورده شده است.

جلد دهم این مجموعه در دو مجلد و در 1876 صفحه به چاپ رسیده است. بخش اول این کتاب «سازندگان امپراطوری از کوروش تا داریوش» و بخش دوم آن «داریوش شاه بزرگ» نام دارد. سرزمین، مردمان و اقتصاد و همچنین ایدئولوژی هخامنشیان، دربار، زندگی درباریان، ارتباطات و مبادلات، خراج‌ها و برداشت‌های سلطنت، پارس شاهنشاهی، خراج کشورها، از خشایارشاه تا داریوش سوم، شاهنشاهی در ناآرامی، جلوس اردشیر یکم تا مرگ داریوش دوم، شاهنشاهی داریوش سوم، کشورها، قوم‌ها و شَهرَبی‌ها، فهرستی از جهان هخامنشی، شاه بزرگ، ارتش‌ها و گنجینه‌های داریوش سوم و سقوط یک امپراطوری در برابر تهاجم مقدونی موضوعاتی است که در این کتاب به آن‌ها پرداخته شده است.

 جلد یازدهم این کتاب نیز 432 صفحه است که درباره گِل‌نوشته‌های تخت جمشید است. کوچ فصلی شاهان هخامنشی، مهرهای آشبازانا، یهودا و یهودیان، شرح اسامی در زبان عیلامی هخامنشی، مناسک لان در متون بارویی تخت جمشید و آرتمیس پارسی از جمله موضوعات مورد بحث در این جلد است.

گردآوری: علی اکبرپور - ali akbarpour

مشخصات کتاب:

ویراستاران: هلن سانسیسی وردنبورخ، آملی کورت و مارگارت کول روت، مارک گریسون

جلد اول:  منابع، ساختارها و نتیجه گیری

جلد دوم: منابع یونانی

جلد سوم: روش و نظریه

جلد چهارم: مرکز و پیرامون

جلد پنجم: ریشه های سنت اروپایی

جلد ششم: آسیای صغیر و مصر

جلد هفتم: از نگاه مسافران

جلد هشتم: تداوم و تغییر

جلد نهم:  بررسی مهرهای تخت جمشید

جلد دهم: از کوروش تا اسکندر، تاریخ امپراتوری هخامنشی ( 2 مجلد)

پی یر بریان

جلد یازدهم: مطالعاتی درباره تاریخ ایران

  ویراستاران: ماریا بروسیوس و آملی کورت
 جلد دوازدهم:  مهرهای داسکولیون (تصاویر مهرهای غرب شاهنشاهی هخامنشی)

 ویراستاران: دروس، مارگارت روت، هلن سانسیسی وردنبورخ و یوزف ویزه هوفر 

جلد سیزدهم: چشم اندازی ایرانی

 ویراستاران: ووتر هنکلمن و آملی کورت

جلد چهاردهم: خدایان دیگری که هستند

(مطالعاتی در فرهنگ پذیری ایلامی - ایرانی بر پایه متون بارویی تخت جمشید)

ویراستاران: ووتر هنکلمن

 

استرابون و تاریخنگاری در جغرافیای او

《استرابون》

 علی اکبرپور

استرابو (که استرابون نیز نوشته می‌شود) از تاریخ‌نگاران و جغرافی‌دانان یونانی بود که کتاب جغرافیای وی تنها اثر باقی‌مانده در زمان فرمانروایی آگوستوس (۲۷ قبل از میلاد - ۱۴ پس از میلاد) می‌باشد که به تمام اقوام و کشورهای شناخته شده توسط یونانیان و رومیان در آن هنگام پرداخته‌است.

استرابو حدود سال ۵۰ قبل از میلاد در یکی از ایالات آسیای صغیر که تحت سلطه شاهنشاهی ایران بود، به دنیا آمد. مدتی از عمر خود را در مصر سپری کرد. چندی نیز در اسکندریه آثار جغرافیایی اراتوستن را مطالعه کرد. اثر معروف وی کتابی است در جغرافیا که مشتمل بر هفده کتاب است. ظاهراً متمم یکی دیگر از کتاب‌های او موسوم به حوادث تاریخی بوده که در حال حاضر اثری از آن در دست نیست.

نقشه اروپا در جغرافیای استرابون

کتاب جغرافیایی او منبع گران‌بها و سرشاری برای کسب اطلاع درباره اوضاع جغرافیایی دنیای قدیم است. از کتاب جغرافیایی استرابون درباره اسپانیا و ایتالیا و هندوستان و آسیای کوچک اطلاعات مفیدی می‌توان به دست آورد. مولف در این کتاب نواحی ایران را وصف کرده و مطالب مفیدی درباره نیروهای تولیدی فلات ایران و سازمان اجتماعی و فرهنگ و تمدن مردمانی که در نواحی مختلف ایران ساکن بوده‌اند، نوشته‌است.

استرابو در رسالهٔ جغرافیا، کتاب پانزدهم، کردهٔ سوم، بند سیزدهم، در مورد آیین و مراسمی ایرانی که برگزاری آن را در کاپادوکیه خود به چشم دیده‌است به شرح زیر بیان می‌کند. رسمهای پارسیان و مادها و بسیاری از مردمان بهم همانند است که دربارهٔ آنها مطالب گوناگونی نوشته‌اند لیکن من در این میان آنچه مهم می‌نماید بازگو خواهم کرد. پارسیان پیکره‌ها و آدریان برنمی‌افرازند بلکه آیین‌های قربانی را در جایگاهی بلند بجای می‌آورند و آسمان را زئوس می‌پندارند. آنان همچنین خورشید را که مهر ش می‌نامند و ماه را و آفرودیت را و آتش و زمین را و بادها و آب را نیز بزرگ می‌دارند. آنان پس از خواندن نیایش‌های اهدایی در حالیکه قربانی را به تاج گل‌ها آراسته‌اند آیین یزشن را در جای پاکیزه برگزار می‌کنند. مغ که سرپرستی آیین را به عهده دارد قربانی را پاره پاره می‌کند شرکت کنندگان هر یک بهرهٔ خود را گرفته، مراسم را ترک می‌کنند و هیچ بخشی به ایزدان تخصیص داده نمی‌شود. آنان بر آنند که خدا تنها به روان قربانی نیاز دارد با وجود این بنا به گفتهٔ برخی‌ها گاه بخش کوچکی از اندرونهٔ قربانی را بر آتش می‌نهند. ایرانیان میان آب و آتش از لحاظ رسم‌های قربانی فرقی قایلند. در مورد آتش کنده‌های هیزم بی خار بر آتش می‌نهند و از بالا چربی بدان می‌ریزند و آنگاه در حین پاشیدن روغن آنرا از پایین می‌افروزند و هرگز بر آتش نمی‌دمند بلکه با بادبزن آنرا باد می‌زنند و کسانی را که آتش را خاموش کرده‌اند و یا آنرا با لاشهٔ مرده یا چیزهای ناپاک آلوده‌اند می‌کشند. اما در مورد آب زمانیکه ایرانیان به دریاچه یا رود یا چشمه‌ای رسند گودال‌های بزرگ کنده قربانی را در کنار آن می‌کشند و سخت پروای آن دارند که هرگز خون به آب نیامی‌زد چون این کار سبب آلودگی آب خواهد بود.

در کاپادوکیه، سرزمینی که طایفهٔ مغان که آنها را آذر موبدان می‌خوانند و نیز معابد ایزدان ایرانی بیشمار است حیوان قربانی را سر نمی‌برند بلکه آنرا با ضربهٔ کنده درختی که به دستهٔ هاون مانند است، بی جان می‌کنند.

پارسها مردگان خود را پس از آنکه با موم پوشاندند به خاک می‌سپارند اما مغان مردگان را به خاک نمی‌سپارند بلکه آنها را در جایی می‌نهند که مرغان بدرند.
بخش عمدهٔ مطالب بالا با اندکی کم‌وکاست با نوشته‌های مؤرخین پیشین بویژه هرودوت هم آهنگی دارد.

 گردآوری: علی اکبرپور - ali akbarpour

منابع: 

  • بنونیست، امیل. دین ایرانی بر پایهٔ متن‌های مهم یونانی. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۴، صص43-45.
  • جعفری دهقی، محمود، بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان،تهران: سمت، 1382، صص94-95-41-42.