علامت کشی و عزاداری و دعوای حیدری و نعمتی به گزارش سفرنامه فورو کاوا
علی اکبرپور
اقامتم در مازندران مصادف با ده روز اول محرم بود و ديدم كه در مدت اين ده روز مردم چنانكه گويى از خود بىخود شدهاند، هرچند ده نفر از بزرگسالان و بچهها دستهاى به راه انداخته، چيزى را كه مانند نيزه بود [علامت] بالا برده بودند و مىرفتند. اين علامت را با چراغ و چيزهاى نذرشده آراسته و آن را با اين آويزهها برداشته و به راه افتاده بودند و روز و شب در خيابانها مىرفتند و مردم دسته به صداى بلند همسرايى مىكردند و همه به آن آهنگ به سينه خودشان مىزدند.

مخصوصا در مورد شديدتر، با شمشيرى كه در دست داشتند سر و بدنشان را زخمى كرده بودند كه خون بسيار مىريخت. موردى هم بود كه خون گوسفند را به بدن خود مىماليدند تا نشان دهند كه خون ريخته شده است. اين صحنهها كشته شدن امام حسين را در جنگ نشان مىدهد. مىگويند كسى چندان به بدنش زخم زد تا سرانجام از همان زخمها مرد. اين نهايت سادگى را مىرساند.
در اين روزها اينجا و آنجا تعزيه شهادت امام حسين در جنگ را نمايش مىدادند.

حیدری و نعمتی
ما برای بالا نشستن و پائین نشستن در مجالس غیررسمی نزاعها داریم. برای تقدیم و تأخیر ورود قلیان نوكرها قمه و قمهكشی میكنند. از برای جلو و عقب رفتن یدك و تشییع جنازه دعواها داریم. برای پیش و پس علم دستههای سینهزن خودكشی میكنند. حیدری و نعمتی سالی دویست نفر آدم میكشند. یك محله همدان میگوید «بیل اژدها»، یك محله میگوید «طوق اژدها» «1». برای خاطر این دو لفظ در ماه محرم ده نفر كشته میشود. دو محله تجریش روز عاشورا پای یكیشان از نهر سرحدی بگذرد مثل این است كه قشون روس وارد خاك آلمان شده باشد خونها ریخته میشود.
حالا برای خاطر مشروطه و استبداد كه مالك شهر یا ولایتی میشود شد نزاع و خونریزی نكنیم، كسی كه سر آن كارهای پوچ اینهمه میكند ممكن نخواهد بود. برای من هم مقدور شود از خدا میخواهم.
______________________________
(1)- در كتاب هكمتانه تا همدان تألیف آقای غلامحسین قرهگوزلو در این باب شرحی نوشتهاند كه خلاصه آن این است: در همدان هم جنگ حیدری و نعمتی جریان داشته. حیدریها در محلات پائین شهر و نعمتیها بالای شهر. علامت ممیزه گروه اول طوق كه علم بسیار عظیمی بود و میگویند در داخل چاهی در صحن امامزاده یحیی نگاهداری میشده و علامت ممیزه دومی بیل بود كه شاید علمی بود منقش به نقش بیل و در ایام عزاداری عاشورا پیشاپیش دستهجات میگرفتند و مخالفتهای دیرینه در این ایام بروز میكرد و منتهی به زدوخورد میشد ولی از اژدها مطلبی ننوشتهاند شاید روی پردههای علم نقش اژدهایی هم بوده.
گردآوری: علی اکبرپور ali akbarpour
منبع:
سفرنامه فوروکاوا/ [نوبویوشی فوروکاوا]؛ ترجمه هاشم رجب زاده، کینجی ئه اورا
، تهران : انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1384، صص: 2427-90