بندهش (بندهشن)
علی اکبرپور
بنْدَهِش (در فارسی میانه «بندهشْن»، به معنای اصل آفرینش) یکی از مهمترین متون دینی ـ تاریخی زردشتی، به خط و زبان پهلوی است.
این اثر عمدتاً درباره کیهانشناسی، با فصولی در تاریخ کیانیان و جغرافیای ایرانشهر، بر پایه متون اوستایی و گزارشهای پهلوی و منابع تاریخی، بخصوص خداینامه، در ۳۶ فصل است که مؤلف در دیباچه کتاب آنها را به سه بخش اصلی و کلی تقسیم کرده است
۱) آفرینش اورمزد و دشمنی اهریمن.
۲) چگونگی آفرینش مادی و این جهانی از آغاز تا انجام.
۳) تاریخ و پیوند کیانیان و زیستگاههای آنان.
مهمترین و بلندترین فصل آن همان نخستین فصل است درباره چگونگی اورمزد و اهریمن و جدالشان با یکدیگر، و خلقت آفریدگان به صورت مینوی و مادی.
گردآوری و تألیف این کتاب احتمالاً در اواخر دوره ساسانی و تدوین نهایی آن در قرن سوم هجری یا دیرتر صورت گرفته است.
بعضی از فصول کتاب مانند مقدمه آن، افزوده بعدی شناخته شده است.
نام مؤلف اصلی آن دانسته نیست ولی نام مدوّن نهایی آن را در فصل مربوط به تبارنامه موبدان، به احتمال، فَرْنْبَغ دادِگی یا دادویه (دات ـ ویه یا دادگ) خوانده اند.
شمار نوشته های بازمانده پارسیگ (= فارسی میانه)، نسبت به آنچه در زمان ساسانیان بوده و بایستی بوده باشد بسیار اندک است.
فهرستی از آنها و هم از سنگنوشته های بازمانده و بازیافته تا زمان خود را، گرد آورده است که بندهش، یکی از آنهاست. وست آن را کمابیش دارای سیزده هزار واژه میداند.
البته این برآورد درباره بندهش کوچک یا بندهش هندی است.

صفت «هندی» یا «کوچک» هنگامی بدان افزوده شد که دو دستنویس کامل از این نامه (= بندهش) از ایران به هندوستان رسید؛ اینها را بندهش بزرگ (یا بزرگتر) یا بندهش ایرانی خواندند.
از دو دستنویس بندهش بزرگ، یکی را موبد خدابخش فرود آبادان در حدود ۱۸۷۰ میلادی برای هیربد تهمورس دینشاه، از یزد به بمبئی، و دیگری را در ۱۸۸۰ دستور تیرانداز برای همو از یزد بدانجا برد که هردو دستنویس به اختصار، به نام «تهمورس دینشاجی» ۱ TD و ۲ TD نامیده شده اند.

از ایرانشناسان مشهور هند و متخصص در زبان و ادبیات ایران باستان و از پارسیان هندوستان بوده که در ۱۸۷۷ در آنکلساریا از توابع گجرات بهدنیا آمده و پس از ۶۵ سال عمر در نوامبر ۱۹۴۲ در بمبئی درگذشتهاست.وی پسر تهمورس دینشاه از دانشمندان نامی پارسی بود.
دستنویس دیگری نیز از بندهش بزرگ در هندوستان بوده است که زمانی از آنِ مانکجی سهرابجی بِرنِر بوده و سپس به کتابخانه دستور هوشنگ جاماسپ جی راه یافته است و به نام او و به اختصار DH خوانده شده است.
دستنویس TD۲ که کاملترین دستنویسهای بندهش ایرانی است، دارای ۰۰۰، ۳۶ واژه، و نزدیک به سه برابر بندهش کوچک است.
به گمان هنینگ، این کتاب در پایان دوره ساسانی نوشته شده و فصلهای پایانی آن، چنانکه بیشتر دانشمندان هم برهمین عقیده اند، از افزوده های زمان عباسیان است.
سرآغاز کتاب
سرآغاز کتاب هم، آنجا که از آمدن تازیان به بدی یاد میکند، بایستی از افزوده های همین زمان باشد. نام این نامه در همه دستنویسهای ایرانی و هندی، بزرگ و کوچک، «بندهشن» آمده است.
نویسنده یا رونویس کننده بندهش بزرگ مینویسد: «به نیک جهشن و مروای خوب خواهم نوشت...این نوشته بندهشنی (را).» اگر بپذیریم که این نامه در زمان ساسانیان نوشته شده است، «بندهش» یا «بندهشن» نامی است که برای رونویس کننده دوران عباسی شناخته و معروف بوده است؛ و اگر آن را از دوران پس از اسلام بدانیم، نامی است که از آغاز بر آن نهاده شده و نیازی به نامهای دیگری مانند «زندآگاهی» به گزینش انکلساریا یا h ¦ i n § bunyas، جعل مک کنزی، برای آن نیست.
نامی که بهرام گور تهمورس انکلساریا برآن نهاده است (زندآگاهی) از این عبارت، که در بندهش کوچک و بزرگ آمده، برگرفته شده است : «آن (از) زندآگاهی نخست در بندهشنی هرمزد و پتیارگی گِنامینو (= اهریمن)...».
زندآگاهی، یا آگاهی از تفسیر اوستا، نامی است عام برای همه نوشته های دینی و داستانی بازمانده پهلوی.
فصل دوم بندهش نشان میدهد که نویسنده، منابع دیگری هم جز تفسیر اوستا در دست داشته و از راز دانشهای بابلی و یونانی و نظریه های پیش از دوران هخامنشی سود جسته است.
در فصلی دیگر که سخن از تبار و دودمان موبدان به میان آمده است، نویسنده میگوید: «مادری که من از او زاده شدم دختر فره ماه (موبد) است»؛ و سپس پدران او را بر میشمارد و پس از آن میگوید: «همه موبدان دیگر که نامشان در خداینامه (آمده است) از همین دوده اند؛ و گویند از تخمه منوچهرند...» آنگاه کلماتی به این صورت نوشته است: که آوانوشته آن چنین است: nand ¦ a w X ¦ i y ¦ ud man farroba h ¦ i dag ¦ da = و من فرنبغ (ام) که خوانند دادگی.

انکلساریا و به پیروی از او مک کنزی (ایرانیکا، ذیل مادّه) و بهار را که در هر سه نسخه بندهش بزرگ چنین نوشته شده است، «من فرنبغ» خوانده و او را مؤلف بندهش دانسته اند.
راهم که بایستی تحریفـی از دات و یـه باشد، مک کنزی، «جادگی» و بهار «دادگی»، و «گشن جم» را هر دو «جوان جم» خوانده اند.
اگر این واژه را، «من فرنبغ» بخوانیم و «فرنبغ» را نام نویسنده بدانیم، ظاهراً بایستی پیش از آنکه نامی از مادر خود ببرد، خود را میشناساند، اینچنین : «من فرنبغ پسر فلان پسر بهمان موبدم، مادر من هم از دودمان موبدان است》
این فرنبغ (اگر چنین خوانده شود) می تواند نویسنده فصلهای پایانی بندهش باشد که در دوران اسلامی بدان افزوده شده است نه مؤلف اصل کتاب که ظاهراً چند سده پیش در زمان ساسانیان میزیسته است.
بندهش بزرگ
بندهش بزرگ یا ایرانی با پیشگفتاری آغاز میشود که زبان و مضمون آن نشان میدهد که از افزوده های پس از اسلام است.
نویسنده پس از ستایش دادار دانا و توانا و همه ایزدان مینوی و گیتی میگوید: «خواهم نوشت به دستور (یا دستوری). .. سپندداد، ماه ونداد رستم شهریار...» (چنین است در متن پهلوی که تأثیر فارسی نو از آن آشکار است) و سپس از آمدن تازیان به ایرانشهر و تبهکاریهاشان یاد میکند.

برگه ی 19 از متن پهلوی بندهش ایرانی
فصول کتاب بندهش
این نامه پهلوی را سی وهفت فصل است، اینچنین :
۱) بندهشنی هرمزد و پتیارگی گنامینو.
۲) آفرینش روشنان (خورشید، ماه و ستارگان).
۳) چگونگی آفرینش آفریدگان برای نبرد.
۴) تازش اهریمن بر آفرینش.
۵) دشمنی و مخالفت دومینو (اهورا و اهریمن).
۶) زیج گیهان که چگونه اتفاق افتاد.
۷) نبرد آفریدگان گیتی در برابر اهریمن.
۸) چگونگی آفرینشها.
۹) چگونگی زمینها .
۱۰) چگونگی کوهها.
۱۱) چگونگی دریاها.
۱۲) چگونگی رودها.
۱۳) چگونگی وَرها (= دریاچه ها).
۱۴) چگونگی گوسپندان به پنج گونه.
۱۵) چگونگی مردمان.
۱۶) چگونگی زایشها از هر سرده (نوع).
۱۷) چگونگی اوروران (= گیاهان).
۱۸) (سروری) مردمان و گوسپندان و هرچیزی.
۱۹) چگونگی آتش .
۲۰) چگونگی خواب.
۲۱) چگونگی باد و ابر و باران.
۲۲) چگونگی خرفستران (جانوران زیان رسان).
۲۳) چگونگی انواع گرگ سروگان.
۲۴) آفریدگان و هدف از آفرینش آنها.
۲۵) سال دینی.
۲۶) بزرگ کرداری ایزدان مینوی.
۲۷) دُشکنشی (بدکاری) اهرمن و دیوان.
۲۸) سنجش اندامهای تن آدمی با آفرینش جهان.
۲۹) سروران اقلیمهای هفتگانه.
۳۰) پل چینْود و روان گذشتگان.
۳۱) شهرهای نامی ایرانشهر.
۳۲) اقامتگاه کیان و آفتهایی که در آن وجود دارد.
۳۳) گزندی که در هر هزاره به ایرانشهر رسیده است.
۳۴) رستاخیز تن پسین.
۳۵) تخمه و پیوند کیان.
۳۶) دودمان موبدان.
۳۷) سال شمار (تا) تازیکان دوازده هزار سال.
گردآوری: علی اکبرپور - ali akbarpour
منابع:
بندهش، فرنبغ دادگی، ترجمه و گزارش مهرداد بهار،1390، توس، تهران، صص5-6-7-8-10.
تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، احمد تفضلی، به کوشش ژاله آموزگار، 1389، انتشارات سخن، تهران، صص 141-142
